فلسفه و حکمتمطالب ویژههستی شناسی

طرح یک رهیافت در مسئله ملاک تمایز مادی از مجرد

بخشی از مقاله«ملاک تمایز مادی ومجرد وچالش هاو رهیافت»، احمد شه گلی،مجله معارف عقلی، شماره ۲۲، ص ۱۱۳تا۱۱۴_ سال 1391

 

دیدگاه مختار در تمایز مادی و مجرد

برای طرح دیدگاه مختار لازم است که فضای بحث ملاک تمایز مادی از مجرد، به صورت مختصر مرور شود. از مجموع فضای فلاسفه اسلامی در این بحث چنین استفاده می­شود که بر اساس دیدگاه ابن سینا و پیروان او، موجود مادی ذاتا دارای امتداد (و لوازم آن، انقسام پذیری، مکان) و قوه و استعداد (حرکت، زمان) است. از آن جا که هر یک از صفات مذکور عرض هستند و به امر جوهری نیاز دارند که بر اساس دیدگاه مشائین «ماده اولی» است. بنابراین دیدگاه امر مادی، ملازم با ماده اولی و فاقد علم و ادراک است و موجود مجرد موجودی است که فاقد صفات مذکور باشد. بر اساس دیدگاه مشائین موجود مجرد فاقد شکل و مقدار و رنگ است. اما بر اساس دیدگاه ملاصدرا و پیروان او، تجرد با مقدار و شکل و رنگ منافات ندارد و موجود مجرد نیز می­تواند خصوصیات مذکور را داشته باشد. لازمه دیدگاه ملاصدرا این نیست که مجرد ملازم با شکل و مقدار است بلکه مقتضای سخن او عدم تنافی تجرد با خصوصیات مذکور است و وجود یک مرتبه یا مصداق برای اثبات صحت ادعای او کفایت می­کند. چنانکه گذشت بر اساس مبانی ملاصدرا ادراک و عدم ادراک نمی تواند ملاک تمایز مادی از مجرد قلمداد گردد. بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، ملاک تمایز مادی از مجرد، قوه و استعداد است. موجود مادی ملازم با استعداد و لوازم آن است بر خلاف موجود مجرد که از قوه و استعداد مبرا است. اکنون با توجه به فضای بحث مادی و مجرد دیدگاه مختار را چنین بیان می­کنیم: علاوه بر اینکه مجرد با شکل و مقدار و رنگ منافات ندارد. همچنین موجود مجرد نیز می تواند دارای قوه و استعداد باشد بدون اینکه مادی باشد و یا مادی گردد. دیدگاه مختار در صدد اثبات این است که « احکام و صفاتی» از قبیل قوه و استعداد ،حرکت ، زمان ، امتداد، شکل، و مکان … که در عالم طبیعت وجود دارد در مجردات ممکن نیز می­تواند با تفاوت در نحوه هستی، تحقق داشته باشد. گذر از امکان ذاتی و اثبات امکان وقوعی این صفات در همه مراتب مجردات ممکن، نیاز به دلیل دارد. به عبارت دیگر، وقتی سخن از تحقق این صفات در مجردات می شود مراد تحقق این خصوصیات در تمامی مراتب مجردات نیست بلکه وجود این خصوصیات در مرتبه ای از مجردات ( عالم مثال) برای اثبات ادعا کافی است .

این دیدگاه با دیدگاه مشهوری که در کتب حکماء گاه دیده می­شود همپوشانی دارد و چنانکه ذکر خواهد شد عبارات فراوانی از حکماء در این باره نقل شده است. اما با این حال تفاوت های نیز با آن دارد. بر اساس این دیدگاه، تجرد با هریک از صفات مذکور قابل جمع است و چنانکه تاکید گردید عدم تنافی تجرد با صفات مذکور ملازم با وجود این صفات در همه مراتب مجردات نیست. وقتی می گوییم در عالم ماده؛ زمان، قوه و استعداد وجود دارد، صفات مذکور با تفاوت در نحوه هستی، در سایر مراتب عالم وجود دارد و ما بدون هیچ گونه تجوزی صفات مذکور را بر مجردات اطلاق می­کنیم. بر خلاف دیدگاه رایج که دلالت این صفات را بر عالم مثال مجازی و اساسا نادرست می­داند.(شجاعی، 1382،ج2 ، ص 139)

تفاوت دیگر در نحوه تلقی این دو رویکرد است. در دیدگاه مشهور، تبیین واضحی وجود ندارد که آیا فقط جواهر و اعراض مادی، وجود برزخی و عقلی دارند ؟ و آیا این حکم از کلیت برخودار است؟ آیا معقولات ثانیه فلسفی از این حکم خارج هستند؟ رویکرد این دیدگاه به هر یک سوالات روشن است زیرا اولا حکم از کلیت برخوردار است ثانیا شامل معقولات ثانیه فلسفی نیز می­شود. بنابراین اگر تغیر، قوه و استعداد، حرکت، زمان، معقول ثانی فلسفی بدانیم علاوه بر وجود حسی، یک مصداق مجرد نیز خواهند داشت.

با توجه به آنچه ذکر شد دیدگاه مختار، در ابتدا یک رویکرد نقضی نسبت به دیدگاه های پیشین دارد. آنچه را که در دیدگاه های رایج به عنوان معیار تمایز ذکر گردید در نهایت به این نتیجه رسیدیم که قابل مناقشه جدی است و صفات مذبور می­تواند در مجردات نیز تحقق یابد.

استدلال بر ادعا

بنابراین بر اساس این دیدگاه « احکام و صفاتی» از قبیل قوه و استعداد ،حرکت ، زمان ، امتداد، شکل، و مکان … که در عالم طبیعت وجود دارد در مجردات ممکن نیز می­تواند با تفاوت در نحوه هستی، تحقق داشته باشد. دو استدلال برای اثبات دیدگاه مختار وجود دارد اول :استدلال عقلی دوم: استدلال شهودی

الف :استدلال عقلی

مقدمات استدلال عقلی

  1. ملاک ِتمایز مادی و مجرد به وجود است.
  2. وجود دارای نحوه های مختلف هستی و کمال و نقص و شدت و ضعف است.

نتیجه اول :ملاک تمایز مادی و مجرد به تحقق نحوه های مختلف هستی ، و کمال و نقص و شدت و ضعف است.

3.خصوصیات عالم ماده می تواند در مرتبه ای از مجردات موجود باشد.

نتیجه دوم : از نتیجه اول و مقدمه سوم بدست می آیدکه خصوصیات عالم ، با تفاوت در نحوه وجود و مرتبه وجودی در مجردات نیز وجود دارد .

توضیح مقدمات استدلال :

توضیح مقدمه اول. ملاک ِتمایز مادی و مجرد به وجود است.

تمایز دو گونه است : تمایز وجودی و تمایز ماهوی

تمایز وجودی بر خاسته از وجود و لوازم وجود مثل شدت و ضعف است.و تمایز ماهوی برخاسته از نگرش ماهوی به اشیا است .تمایز مادی و مجرد در معیار اول و دوم و سوم ملاک های ماهوی است زیرا در ملاک اول ماده اولی و ثانی مطرح است و در ملاک دوم و سوم قابلیت اشاره حسی و قوه و استعداد مطرح شد که هر دو از اعراض هستند .

تمایز بین مجرد و مادی تمایز وجودی است زیرا وجود اصیل است و ماهیت اعتباری و براساس اصالت وجود تمایز وجودات به وجود آن ها است.

توضیح مقدمه دوم: مقدمه دوم متشکل از دو حکم است حکم اول ، تحقق وجود به انحا مختلف هستی است و حکم دوم کمال و نقص و شدت و ضعف در وجود است حکم دوم بر اساس تشکیک در وجود روشن است و نیاز به تکرار نیست.

توضیح مقدمه سوم: ویژگی های عالم ماده می تواند در مرتبه ای از مجردات موجود باشد.

در فلسفه اسلامی ماده ،مکان ، زمان ، حرکت و لوازم هر یک از این ها از ویژگی های عالم ماده ذکر شده است عالم مجردات هیچ یک از این ویژگی ها را ندارد .ابتدا این سوال مطرح می شود که چه خصوصیتی در عالم ماده وجود دارد که در عالم مجردات وجود ندارد ؟ آیا حقیقت خصوصیات عالم ماده در مجردات وجود دارد یا مثال و نظیری از آنها در مجردات وجود دارد ؟آيا تمامي اعراض مادي نمونه و مثالي در عالم مجردات دارند؟ يا برخي از آنها نظير شكل، مقدار، رنگ در آن عالم وجود دارد و برخي ديگر مختص عالم ماده است؟ معتقدان به عالم مثال پاسخی ناظر به سئوالات فوق نداده اند آنان غالبا وجود اعراض خاصي از قبيل شكل و رنگ و مقدار را در عالم مثال پذيرفته اند.در برخی موارد نیز تصریح کرده اند که همه اعراض به جزء اضافه مختص مادیات است(مصباح یزدی،1380،ج2،ص 185) چه دلیلی وجود دارد که ما وجود مقدار و شکل را در عالم مجردات بپذیریم ولی وجود سایر اعراض را انکار کنیم ؟ همانگونه که برخی از اعراض می توانند بدون ماده موجود شوند سایر اعراض نیز می توانند چنین باشند، دلیل بر انحصار چیست؟ چنانكه مي دانيم حكماي مشاء منكر عالم مثال هستند از نظر آنان خصوصياتي از قبيل قوه و استعداد ، حركت، و امتداد مختص عالم ماده است و مجردات فاقد اين احكام هستند. ابن سينا بر امتناع تحقق عامل مثال دليل مي آورد.

تمامي اعراض از قبيل وزن، استعداد حركت، زمان و … در عالم مثال متناسب با همان عالم وجود دارد.در این جا اعراضي از قبيل مقدار، شكل و رنگ كه حكماء معتقدند در عالم مثال وجود دارد اعراض« غیر ملازم با ماده »و اعراضي نظير وزن، استعداد، زمان و مكان كه آن ها را از ويژگي هاي عالم ماده مي دانند «اعراض ملازمِ ماده» مي ناميم و اكنون سوال مي كنيم چه تفاوتي بين اعراض ملازم و اعراض غیر ملازم وجود دارد؟ اگر امكان تحقق بدون ماده در اعراض گروه اول وجود دارد در اعراض گروه دوم نيز چنين امكاني هست.تمامي ادله اي كه حكماي اشراقي و متعاليه بر امكان انفكاك اعراض دسته اول از ماده ذكر كرده اند در مورد اعراض دسته دوم نيز جاري مي شود بدون اينكه هيچ تفاوتي جز از جهت ماهيت اعراض وجود داشته باشد.

دلیل بر این دیدگاه : براساس قاعده امكان اشرف مي توان پذيرفت كه تمامي جواهر و اعراض مادي در عالم مثال متناسب با آن عالم وجود دارند. يكي از ادله عالم مثال قاعده امكان اشرف است. براساس قاعده امكان اشرف، اگر دو موجود امكاني كه يكي از آن ها اشرف و ديگري اخس، وجود داشته باشد بايد قبل از وجود اخس، موجود اشرف تحقق پيدا كند. موجود اخس كاشف از وجود اشرف است.

قاعده امكان اشرف دو شرط دارد 1- اين قاعده شامل عالم ما فوق كون و فساد است.2- فرد شريف و خيسس اتحاد ماهوي داشته باشند.

المشهور عندالمعتبري لهذه القاعده ان يراعي في جريانها شرطان احدهما استعمالها في متحدي الماهيه، للشريف و الخسيس دون غيره و الثاني استعالها فيما فوق الكون والابداعيات دون ما تحت الكون و مافي عالم الحركات (1981، ج 7، 237)

ملاصدرا براساس مباني اصالت وجود تشكيك در وجود شرط اول را نمي پذيرد. (همان، ج 7، 247) زيرا بر مبنای اصالت وجود و وحدت و بساطت حقيقت آن ،اشرف واخس تحت حقيقت واحد بسيط كه حقيقتاً متحد و در مفهوم متغاير هستند قرار می گیرد. (آشتيانی ،1377،ص 117)

بدين ترتيب براساس اصول صدرايي قاعده امكان اشرف صورت ديگري به خود مي گيرد بر طبق اصل اصالت وجود و تشكيك موجودات داراي مراتب شديد و ضعيف هستند كه موجودات مثالي بدليل تعري از ماده اشرف از موجودات عالم طبيعت هستند. طبق قاعده امكان اشرف، تحقق عالم مثال قبل از تحقق موجودات عالم مادي ضروري است (لاهيجي، 1372، ص 144)

چکیده و نتیجه استدلال فوق

با توجه به مقدمات ياد شده نتيجه مي گيريم كه نمونه و مثال همه جواهر و اعراض مادي در عالم مثال وجود دارد. و تفاوت بين مادي و مجرد به عدم وجود قوه و استعداد و زمان نیست. بلکه هر یک از اعراض و جواهر مادی مثال و نمونه ای در عالم مثال دارد و در تمایز آن می توان گفت وجود مجرد سنخی غیر از سنخ ماده است سنخ جواهر و اعراض عالم مجرد غیر از عالم ماده است.پس عالم مجرد غیر از عالم ماده و از سنخ دیگر و از جنس دیگر است و هیچ استبعادی ندارد که در عالم مجردات تمامی ویژگی های ماده از قبیل زمان و مکان ،قوه و استعداد داشته باشد.ولی نحوه وجودی آنها فرق داشته باشد.

دوم :استدلال شهودی

اما اثبات آن از طریق تجربه شهودی مساله رویا است . ما در عالم رویا كه مظهر عالم مثال است وزن و زمان و مکان و سایر خصوصیات عالم ماده را درک می کنیم مثلا در خواب اشيائي را مي بينيم كه بر روي ما سنگینی می کنند و اصطلاحاً «وزن» دارند بدون اينكه اشياء و اجرام مادي وجود داشته باشد مساله «حركت» و «زمان» نيز چنين است. در عالم خواب ما از جائي به جائي منتقل مي شويم (حركت) و بين ابتدا و انتهاي خواب فاصله زماني وجود دارد (زمان) اما ملازمات مادي «حركت» و «زمان» در خواب وجود ندارد عالم خواب که از سنخ مجردات است ، تمام خصوصیات عالم ماده را منعکس می کند با این تفاوت که نحوه وجودی آنها با یکدیگر تفاوت دارد.

بنابراین بر اساس این دیدگاه عالم مجرد و مادی فاقد مرزبندی ماهوی است زیرا وجود اصیل است. دیدگاه مختار یک نگرش وجودی به مسئله مادی و مجرد دارد. در این رهیافت، عالم مادی و مجرد یک وجود واحدِ متصلِ مشکک هستند که به مراتب طولی عالم بر می گردند بدین ترتیب هر آنچه در مرتبه پایین است حقیقت و اصل آن در مراتب بالاتر وجود دارد با این تفاوت که نحوه بروز اشیاء در مراتب گوناگون متفاوت است.

مویدات کلام حکما بر این دیدگاه

در مواردی عباراتی از حکماء وجود دارد که با این رهیافت همزبان است.

فیض کاشانی تصريح دارد كه تمامي جواهر و اعراض مادي نمونه اي در عالم مثال دارند. «مامن موجود محسوس او معقول الا و له مثال مقيد في هذا العالم البرزخي» (فيض كاشاني، 1386، ص78)

ملاصدرا معتقد است هر یک از معانی حقیقی که در خارج تحقق دارند دارای یک وجود عقلی و مثالی و حسی است. او برای حقایقی از قبیل آتش ، بهشت و جهنم نیز هر یک از این مراحل قائل است. (ملاصدرا، 1382، ص 302)

«فکل ما فی الکون ظل لما فی العالم العقلی و کل صوره معقوله هی علی مثال ما فی الحضره الهیه و لکن یجب ان یتصور و یعتقد ما هناک علی وجه اعلی و اشرف»(ملاصدرا، 1382، ص 42)

قاضی سعید نیز در این باره می­گوید:

انّ كلّ شي‏ء في عالم الحس‏ و الشهادة فله روح أي حقيقة مثالية في عالم النّفس الكليّة المسمّى عند بعض العلماء ب «عالم المثال» و كذلك كلّ ما في العالم المثالي فله حقيقة عقلية و مثال‏ عقلي في عالم العقل و هو المراد ب «المثل النّورية» عند أفلاطون الإلهي (قاضی سعید قمی، 1107ق، ج‏1، ص: 424)

منبع
مقاله« ملاک تمایز مادی ومجرد وچالش هاو رهیافت»،مجله معارف عقلی، احمد شه گلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا