انسان شناسیانسان شناسی دینیانسان شناسی فلسفیمعارف و دین شناسی

تفاوت بدن مثالی در فلسفه و دین

بخشی از مقاله« اوصاف بدن مثالی در حکمت متعالیه وآموزه های دینی»، احمد شه گلی، فصلنامه حکمت اسلامی، شماره 3، ص175

با وجود یک‌سری وجوه مشترک بین بدن برزخی در دین و بدن مثالی در فلسفه، در برخی از خصوصیات با همدیگر تفاوت دارند. به همین ترتیب، عالم برزخ در دین با عالم مثال فلسفه با وجود اشتراک در برخی از اوصاف، تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. ازآنجاکه موطن بدن مثالی در عالم مثال و بدن برزخی در عالم برزخ است، لذا تفاوت بین هر یک از این دو عالم به تفاوت ابدان متعلق به آنها نیز منجر می‌شود. برهمین‌اساس محور بحث از طریق عالم مثال و برزخ پیش می‌رود.

تفاوت در تکامل برزخی

معروف­ترین تفاوت عالم مثال فلسفی و عالم برزخ در دین، مسأله تکامل برزخی است. مراد از تکامل برزخی کسب فعلیت جدید، اعم از تعالی یا تنزل نفس است. این تکامل به‌حسب نفس انسان است، اما به‌جهت پیوند وثیق نفس با بدن برزخی، آثار این تکامل به بدن برزخی نیز سرایت می‌کند. تکامل برزخی ـ همچنان‌که برخی از بزرگان تصریح کرده‌اند ـ از مسلمات شریعت اسلامی­ است. شاید به‌جهت فقدان بران قاطع عقلی در متون فلسفی به‌طور مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است (حسن‌زاده، 1381، ص397- 396). شواهد متواتری در تأیید این موضوع، در متون دینی وجود دارد. تکامل در برزخ بر اثر انجام عمل جدید در عالم برزخ نیست؛ زیرا بر اساس روایات مکرر و نیز اتفاق نظر علمای اسلامی، پس از مرگ تکلیف قطع می‌شود (مجلسی، بی‌تا، ج2، ص23). این تکامل جنبه‌های مختلفی دارد. برخی از آنها از نوع باقیات صالحاتی است که استمرار آنها در دنیا سبب تکامل شخص بعد از مرگ می‌شود. برخی از آنها اعمال صالح و هدایایی است که افراد زنده برای مردگان می‌فرستند. مطابق روایات، اموری مانند دعا، صدقه، نذر، قضای نماز میت، نگارش مصحف، درخت میوه‌دار، صلوات بر پیامبر، ایجاد سنت حسنه تأثیر زیادی در تکامل افراد در برزخ دارد (طوسی، 1407ق، ج‏۶، ص۱۲۴؛ ابن بابویه، 1403ق، ج‏۱، ص۲۴۰، ص ۲۳؛ همو، 1404ق، ج1، ص185). براین‌اساس، تکامل انسان در برزخ یکی از مسلمات شریعت است. آیا فلسفه، توجیهی برای تکامل انسان بعد از مرگ دارد؟ در فلسفه اسلامی به‌جهت وجود چالش‌هایی که برای تکامل انسان در برزخ وجود دارد، عمدتاً نتوانستند تبیین فلسفی از تکامل برزخی ارائه دهند. ازاین‌جهت برخی آن را انکار کرده‌اند و عده‌ای دیگر نتوانستند آن را بر اساس مبانی فلسفی اثبات کنند و تنها به ادله نقلی اکتفا کرده‌اند. برخی دیگر نیز تکامل موجود در برزخ را متفاوت از تکامل دنیوی دانسته‌اند (مطهري، بی‌تا، ج8، ص257). عمده عرفا تکامل برزخی را پذیرفته‌اند. آنها بعد از مرگ قائل به تجلیات و تکامل مرتبه نفوس هستند (ابن‌عربی، 1946م، ص124؛ قیصری، 1375، ص97- 98). از دیدگاه ابن‌سینا، برهانی بر اثبات تکامل نفوس غیر کامل بعد از مرگ وجود ندارد؛ همان‌طور که برهانی بر نفی تکامل آنها نیز اقامه نشده است (ابن‌سینا، 1397، 87). ازآنجاکه جسم شرط بقا و استکمال نفس نیست، بنابراین احتمال استکمال نفس پس از بدن وجود دارد (ابن‌سینا، 1397، ص81؛ فارابی، 1413ق، ص387).

یکی از چالش‌های تکامل نفس در برزخ، توقف تکامل بر وجود قوه و استعداد است. در فلسفه هر نوع قوه‌ای مستلزم وجود ماده است و ماده با تجرد سازگار نیست (صدرالدین شیرازی، 1422ق، ص255). اشکال دیگر اینکه با مرگ، رابطه نفس با بدن قطع می‌شود. بنابراین امکان تکامل نفس بعد از مرگ وجود ندارد و این نیز با تکامل برزخی نفس ناسازگار است. برخی از فلاسفه (مانند ابن‌سینا) معتقدند پس از قطع تعلق نفس از بدن، عوامل دیگری می‌تواند سبب تکامل نفس شود (ابن‌سینا، 1397، ص94).

یکی از مهم‌ترین دلایل نیازمندی نفس به بدن، کمال‌پذیری آن است. نفس تا زمانی‌که به بدن نیاز دارد، کمال می‌پذیرد و بعد از رسیدن به کمال لایق، حرکت جوهری نفس نیز قطع می­شود (صدرالدین شیرازی، 1366، ص249؛ همو، 1981م، ج9، ص2). بنابراین دراین‌صورت نیز تبیین تکامل برزخی نفس دشوار است. در اینجا در صدد نقد و بررسی ادعای عدم حرکت در مجردات نیستیم. بلکه صرفاً در صدد تأکید بر تصریح دین بر تکامل برزخی و عدم تبیین فلسفی این مطلب در آراء مشهور هستیم؛ اگرچه برخی از محققان فلسفی معاصر، ادله امتناع حرکت با تجرد را نفی کرده‌اند (فیاضی، 1389، ص272-284).

تفاوت در زمان‌مندی

در اینجا علاوه بر بحث تکامل، در صدد تبیین تفاوت دیگری نیز هستیم و آن، تفاوت در زمان است. با مراجعه به آموزه‌های دینی در مورد برزخ، شاهد وجود برخی اوصاف مانند زمان در برزخ هستیم. برخی از صفاتی که برای اشیاء مادی اثبات می‌شود، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و با اثبات یک صفت، لازم یا لوازم آن نیز اثبات می‌شود. اثبات قوه و فعل مستلزم اثبات حرکت است و حرکت نیز مستلزم وجود زمان است. بنابراین اگر یک شیء دارای قوه و فعل باشد، حداقل می­توان دو اثر برای آن نتیجه گرفت: حرکت و زمان.

آیه40 سوره غافر ناظر به وجود زمان در این عالم است. مطابق روایات، مراد از «عرضه نار» در این آیه شریفه «النار یعرضون لها غدوا وعشیا» عالم برزخ است (قمی، 1404ق، ج1، ص19). آیه 7 سوره اعراف (و لهم رزقهم بکره و عشیا) نیز بر اساس روایات دیگری برزخ قبل از قیامت است؛ زیرا در قیامت شب و روز وجود ندارد (همان، ج1، ص19). بنابراین وجود زمان برای برزخ، حاکی از وجود حرکت است و زمان مقدار حرکت است و ذومقدار تقدم رتبی بر مقدار دارد. اثبات حرکت تدریجی مستلزم وجود قوه و استعداد و لوازم آن است، اما اثبات قوه و استعداد لزوماً مستلزم ماده نیست؛ زیرا امکان فرض قوه و استعداد بدون ماده محال نیست.

روایات دیگری نیز به نوعی زمان ـ که چندین برابر زمان دنیاست ـ دلالت دارد. چند برابر بودن زمان دنیا، مستلزم وجود نوعی زمان در مقیاسی بالاتر و متفاوت‌تر در قیامت است. به عبارت دیگر، ما زمانی می‌توانیم صحبت از نوعی زمان در آخرت داشته باشیم که مقیاس زمان باشد. در قرآن آمده است:

)یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ( (سجده، 5)

آیه مذکور درباره روز قیامت است و مراد از «یوم» نیز روز قیامت است. امام صادق7 در روایتی در مورد این آیه می‌فرماید: «در قیامت پنجاه موقف است كه هر یك از آنها هزار سال طول می‌كشد» (كلینی، 1365، ج8، ص143). بنابراین در آنجا نوعی زمان با مقدار و امتداد بیشتر وجود دارد. این زمان همان زمان دنیا با مختصات مادی نیست، بلکه نوعی امتداد غیر مستقر است که دارای ابتدا، انتها و وسط با امتداد است.

تفاوت در نحوه تکون

بر اساس دیدگاه ملاصدرا ایجادکننده بدن برزخی، نفس است. بدن مثالی به انشاء نفس به‌وجود می‌آید و نفس نیز مخلوق حق‌تعالی است. از دیدگاه ملاصدرا، بدن مثالی قیام صدوری به نفس دارد (صدرالدین شیرازی، 1981م، ج9، ص98-99، همو، 1362، ص337). با بررسی متون دینی، چنین مطلبی به‌دست نمی­آید. برخی از قرائن حاکی از جعل ابدان برزخی توسط حق‌تعالی بدون وساطت نفس است. به‌عنوان مثال، روایتی که حاکی از بدن مثالی دارد، به‌گونه‌ای است که خداوند روح را در قالب بدن مثالی قرار می‌دهد:)فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَيَّرَ تِلْكَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ كَقَالَبِهِ فِی الدُّنْيَا( (کلینی، 1365، ج3، ص245). البته می‌توان با طرح مبانی فلسفی، قیام صدوری بدن مثالی توسط نفس را در طول فاعلیت الهی دانست. اما به‌صراحت نمی‌توان قیام صدوری بدن مثالی به نفس را مستند به متون دینی و مستنبط از آنها دانست.

منبع
« اوصاف بدن مثالی در حکمت متعالیه وآموزه های دینی»، فصلنامه حکمت اسلامی»، احمد شه گلی ،

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا