انسان شناسیانسان و نظر و عملمناسبات انسانی

چیستی عمل از منظر فارابی و ملاصدرا

بخشی از مقاله « مبادی عمل از دیدگاه فارابی و ملاصدرا»، احمد شه گلی، فصلنامه آموزه های فلسفی،شماره 24، ص239

عمل گاه به هرگونه فعل اختیاری اعم از جوانحی و جوارحی اطلاق می شود. در این صورت اموری نظیر «نیت» و «ایمان» نیز نوعی عمل است. (ملاصدرا 1363،ص 216) کاربرد دیگر عمل افعال جوارحی و بدنی است که مسبوق به اراده و اختیار انسان است. در اینجا مقصود از عمل معنای دوم از عمل است. عمل در این معنا در برابر نظر قرار دارد. مقصود از نظر، علم و معرفت است و مقصود از عمل، رفتار و فعل جوارحی است. نظر ساحت معرفت و اندیشه آدمی را در بر می گیرد و عمل از سنخ کنش و رفتار است، بنابراین نظر علمی و عمل عینی است. از دیدگاه ملاصدرا، ادراک مجرد است و موطن آن نیز نفس است و ابزارهای بدنی صرفاً معدات و آلات جهت تحقق ادراک هستند.(ملاصدرا، 1380، ص361) عمل به عنوان یک رفتار ارادی، ضرورتاً مسبوق به مبادی ادراکی است. اراده مسبوق به شوق و شوق نیز مسبوق به مبادی ادراکی است. (فارابی، 1379، ص23-229) اگر چه هر عملی مسبوق به نظر است اما هر نظری ضرورتاً عمل ندارد. برخی از امور مثلاً گزاره های از سنخ معقولات ثانیه فلسفی (هر حادثی نیاز به محدث دارد) صرفاً نظر و معرفت هستند، اما قابلیت عملی ندارند. در یک رابطه دو سویه ابتدا عمل زاییده نظر است و هیچ عملی بدون نظر نیست، زیرا هر عملی در سیر نزولی خود همواره مسبوق به بکارگیری مبادی ادراکی با محوریت عقل عملی توسط قوه متخیله، واهمه و خیال است. از طرف دیگر عمل انسان در سیر صعودی یعنی بعد از تحقق از قوه خیال تا واهمه را متاثر می­کند و بستر های جدید را برای قوای ادراکی فراهم می‌آورد. اعمالی ریاضتی به تصریح ملاصدرا علاوه بر اینکه قدرت تسلط و قهر نفس را بر بدن افزایش می­دهد، در زلالی معرفت و پیدایش معارف جدید تاثیر فراوانی دارد، همان گونه که اعمال سیئه در پیدایش افکار منحرف موثر است. (ملاصدرا، 1981، ج‏5 ، ص159) بنابراین یک رابطه دو طرفه است که هر یک از نظر و عمل نیز با یکدیگر تعامل دو طرفه دارند. نظر بر عمل و عمل بر نظر تاثیر می گذارد. عمل، نظر را تقویت می­کند، نظر با هویت جدید، مبدا شکل­گیری عمل جدید می‌شود. علم از جهتی مبدا عمل است و عمل نیز با تکرار سبب پیدایش علم می­شود. عمل تکرار شده به دنبال خود ملکه و علم موکدی را به وجود می آورد که خود آن گویا یک نوعی از علم جدید است؛ زیرا در آن ملکه و علم موکد اثری حاصل می شود که در علم قبلی حاصل نمی شود. سپس این ملکه یا علم موکد نیز عمل جدیدی متناسب با خود پدید می آورد و به همین ترتیب آن عمل نیز در فرآیند تکرار در علم تاثیر می گذارد بدین ترتیب در یک رابطه دو طرفه هر یک از این دو بر یکدیگر دارند. از طرف دیگر بر اساس اصل سنخیت بین دو شی، هر نظری با عمل خاص سنخیت دارد و هر عملی نظر خاص متناسب با عمل خاص را شکل می دهد. با توجه به اینکه مبادی یک شی، نوعی علیت در آن شی دارند و علت چیزی جزء مراتب آن شی است لذا مراتب نظر در تحقق عمل، جزء مراتب عمل است اما وقتی عمل در برابر نظر قرار می گیرد، بین آن دو تفکیک و تمایز قائل می شویم و این مراتب ملاحظه نمی شود.

فارابی قوای انسان را به دو قسم تقسیم می­کند: قسمی که مسئول عمل است و قسمی که مسئول ادراک است. (فارابی، 1405، ص74) قسمی که مسئول عمل ادراك است جنبه معرفتی دارد، قسمی دیگر که مسئول عمل است هدف از آن عمل است. فارابی ادراک را در انسان و حیوان توسعه می­دهد، عمل را نیز به نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم می­کند و کارکرد آنها را عمل آنها ذکر می­کند. غرض از عمل نباتی حفظ و نمو شخص و حفظ نوع و بقا آن با تولید است. غرض از عمل حیوانی که مشترک بین انسان و حیوان است جذب نافع که اقتضای شهوت و دفع ضار که اقتضای خوف و غضب است، می­باشد. عمل انسانی که صرفاً به انسان اختصاص دارد، مربوط به اختیار نیکو و جمیل برای مقصدی ابدی از رهگذر دنیای گذرا و مانع از غلبه شدن سفه بر عقل است. این نوع از عمل از طریق عقلی بدست می­آید که انسان در بکارگیری تجارب و معاشرت با نوع انسانی رهبری می­کند. (فارابی، 1405، ص74)

منبع
« مبادی عمل از دیدگاه فارابی »، فصلنامه آموزه های فلسفه اسلامی، احمد شه گلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا