انسان شناسیانسان و نظر و عملاوصاف و احوال انسانفلسفه و حکمتمعرفت و شناخت

تاثیر عاطفه بر معرفت

بخشی از مقاله«نقش عوامل غیر معرفتی موثر در شکل گیری معرفت از دیدگاه ابن خلدون و شهید مطهری»، احمد شه گلی،احسان کردی، مجله ذهن، شماره 85، ص165-167

عواطف و احساسات یکی از ابعاد انسان است. این بعد از انسان، مربوط از انجا که همراه با میل و گرایش به چیزی است لذا در جهت گیری اندیشه ها، باور و معارف انسان تاثیر گذار است. این تاثیر می تواند مثبت یا منفی باشد. برخی از معرفت شناسان معاصر ضمن اشاره به نقش منفی عواطف در معرفت معتقدند در صورت جهت دهی صحیح عواطف می تواند به عنوان منبعی برای جهت­گیری صحیح معرفت به شمار آید. Emotion” in Georg Brun.pp.33-49))

از نظر نوروسایکولوژی «اطلاعات شناختی ما که در مدار پاپز قرار دارند باید از مسیر دستگاه کناری(هیپوکامپ) که مرکز عاطفی-هیجانی مغز است عبور کند و به طور طبیعی عواطف و هیجانها بر شناختهای ما تاثیر دارد و حتی به علت آنکه مسیر ضبط حسی و عاطفی با هم هماهنگی دارد، حوادث در حافظه شناختی نیز با رنگ و بوی خاص عاطفی گزینش و ضبط می شود. یکی از عوامل اختلاف انسانها در مسائل شناختی(با وجود آنکه مواد خام دریافتی کاملا یکسان بوده است) از همین برچسب های عاطفی در گزینش، توجه و برجسته سازی به مواد اولیه شناختی سرچشمه می گیرد». (آذربایجانی، بازخوانی نظریه ایمان به مثابه اراده معطوف به باور از ویلیام جیمز ، ص9)

امروزه در مطالعات میان رشته ای مدعی رابطه مستحکم ساحت شناختی و عاطفی شده اند. گمه کرادی فیومار در کتاب حیات عاطفی ذهن به بررسی رابطه عاطفه و شناخت می پردازد و مدعی می شود که تفکرات و رفتار ما هم با عواطف هم با استدلال شکل می گیرند. از این رو برای فهم درست اندیشه، نه تنها لازم است به جنبه های عقلانی و عاطفی آن توجه کنیم، بلکه باید به تاثیر و تاثیر میان آن دو نیز واقف باشیم. (به نقل از مبینی، نقش معرفت‏شناختی عواطف در پیدایش اعتقادات.، 4)

استاد مطهری در موارد مختلف به تاثیر عواطف بر باورهای انسان سخن گفته است. از نظر وی بین دل که کانون احساسات و عواطف است و عقل که کانون مشاعر و ادراکات است، ارتباط و پیوستگی وجود دارد. از دل محبت آرزو ، میل، عاطفه و از عقل فکر، منطق، استدلال و استنتاج بر می­خیزد. عقل زمانی در افعال خود آزاد است که امیر عواطف و امیال باشد نه اسیر آنها. (مطهری، مجموعه‏آثار، ج22، ص122) احساس و عاطفه می­تواند مبدا برخی از افکار و عقاید باشد. وقتی انسان به چيزى اعتقاد پيدا مى‏كند و اين اعتقاد بيشتر كار دل و احساسات است نه كار عقل. به يك چيز دلبستگى بسيار شديد پيدا مى‏كند، روحش به او منعقد و بسته مى‏شود، ولى وقتى كه پایه آن را بررسی می کنیم، مبنای آن دلبستگى يا تقليد يا تأثر از محيط و علايق شخصى يا منافع فردى و شخصى است. وی اكثر عقايدى كه مردم روى زمين پيدا مى‏كنند عقايدى است كه منشا آن دلبستگى است نه تفكر. (مطهری، مجموعه‏آثار، ج24، ص372)

همان گونه که عاطفه و احساس رهزن معرفت هستندآیا می توان نقش سازنده در معرفت قائل شد؟ استاد مطهری عواطف را به مخرب ، سلبی، عالی و سازنده تقسیم می کند( همان،ج 16،ص251) ایشان برخی از عواطف عالی را موجب رشد کمالات اخلاقی می­داند(همان) بر اساس این دیدگاه عاطفه صرفاً امری سلبی در معرفت نیست بلکه معاون عقل و نقش معرفت شناختی آن اعم از مثبت و منفی است.

از دیدگاه استاد مطهری سلیقه­های شخصی فقها که متاثر از محیط و زندگی آنها است، خواه و ناخواه بر آراء آنان تاثیر می­گذارد.(مطهری، مجموعه‏آثار، ج10، ص165)

منبع
مقاله«نقش عوامل غیر معرفتی موثر در شکل گیری معرفت از دیدگاه ابن خلدون و شهید مطهری»، احمد شه گلی، احسان کردی، مجله ذهن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا