
پرسش از خدای سقیفه
یادداشت: احمد شه گلی(عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران)
پرسش از خدای سقیفه
یادداشت: احمد شه گلی(عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران)
اشاره
دو تفکر بنیادی در مورد غدیر و سقیفه وجود دارد که بازگشت هر یک از آن ها، به برداشت متفاوت از توحید و خداشناسی است. در نگاه اول به نظر می رسد تفکر مبتنی بر غدیر و سقیفه فقط در اموری مانند نصب امام با همدیگر اختلاف نظر دارند، اما با تامل بیشتر، متوجه می شویم تفاوت دیدگاه در نصب امام، ناشی از تفاوت نگرش در خداشناسی است. در مکتب غدیر گفته می شود، نصب امام، از ناحیه حق تعالی صورت می گیرد و در تفکر سقیفه(اهل سنت)، نصب امام از ناحیه مردم انجام می شود. هر یک از این دو دیدگاه، تلقی خاصی از حق تعالی، صفات و ویژگی او دارند. خدائی که نصب امام از ناحیه او ضروری است و خدائی که نصب امام جزء شئون او نیست. خدای غدیر، خدائی که در هیچ دوره ای بشر را بدون رهبر نگذاشته(خواه از طریق ارسال رسل، خواه در قالب نصب امام). خدای سقیفه، خدائی است که تا زمان پیامبر (ص) برای بشر رسولانی فرستاده، بعد از ایشان بشر را بی رهبر رها کرده است. اکنون می خواهیم تاملاتی درباره این دو تلقی از خدا داشته باشیم و ببینم کدام تلقی از خدا صائب و واقعی است.
پرسش هایی از خدای سقیفه!
خدای سقیفه، کتاب بی مفسر، دین بی سخنگو، شریعت بی مجری، امت بی رهبر، لشکر بی فرمانده و کشتی بی ناخدا برای بشر اراده کرده است اما خدای غدیر، کتاب با مفسر، دین با سخنگو، شریعت با مجری، امت با رهبر، لشکر با فرمانده، کشتی با ناخدا برای بشر اراده کرده است. در تفکر سقیفه، بشر بعد از پیامبر(ص) نه رهبری دارد که او را سرپرستی کند و نه مفسری که قرآن را تفسیر کند. نه فرمانده ای دارد که در مصاف با دشمنان، امت را رهبری می کند. خدای سقیفه، حکمت اندیش نیست، زیرا جامعه نوپای اسلامی را با انبوهی از مسائل و مصائب، بدون وصی و وصایت تا زمانی نامعلوم رها کرده است! آیا خدای سقیفه احتمال نمی داد که این امت بی سرپرست بعد از پیامبر ممکن است به سامری ها مبتلا شوند؟
چرا خدای سقیفه در قرآن، بسیاری از جزئیات را مطرح کرده، اما در مهم ترین مسئله امت، سکوت کرده است.(بر اساس تفکر سقیفه) چرا خدای سقیفه به صورت مشخص به مردم اعلام نکرده، انتخاب رهبر بر عهده مردم است. بیان این مطلب، خیلی از تفرقه ها را می توانست از بین ببرد.
آیا می شود امر امت به مردمی واگذار شود، که مطابق آیات قرآن، برخی از آنها منافق هستند؟ آیا می شود امر امت به مردمی سپرده شده که بسیاری از آنها درجنگ احد گریختند و خدای متعال به نکوهش آنان پرداخت.«قُل لَّن يَنفَعَكُمُ ٱلفِرَارُ إِن فَرَرتُم مِّنَ ٱلمَوتِ أَوِ ٱلقَتل»(احزاب، 16) صحابه ای که برخی از آنها در جنگ حنین پا به فرار گذاشتند « ثُمَّ وَلَّيتُم مُدبِرينَ » (توبه/25) آیا این همان امتی نبود که در بین آنها افرادی پیامبر را اذیت می کردند و خدا آنها را لعنت کرد.«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَة» (احزاب، 57) آیا در بین همین صحابه افرادی نبودند که در غزوه تبوک در صدد کشتن پیامبر برآمدند؟ آیا این قبیل افراد می توانند سرنوشت امت اسلام را تعیین کنند؟ آیا خدا که در قرآن بارها اکثریت را ذم کرده، مسئله بزرگ امامت را به تصمیم مردم واگذار می کند. خدایی که در قرآن گفته«أَفَإِن ماتَ أَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلى أَعقابِكُم»(آل عمران، 144). آیا این امت که پتانسیل بازگشت به جاهلیت داشتند، صلاحیت تعیین امامت را دارند؟ آیا اینها همان امتی نبودند که پیامبر(ص) را در خطبه نماز جمعه رها کردند و به تماشای کاروان تجاری پرداختند.«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا»(جمعه،11) آیا خدایی که در نبود چهل روزه حضرت موسی(ع) جانشین بر وی گماشت با این حال اکثریت آنها فریب سامری را خوردند، برای امت اسلامی جانشینی نمی گمارد و احتمال نمی دهد، سامری ها در کمین این امت باشند.
در مکتب سقیفه هر فاسقی میتواند امام شود و برای امام هیچ ویژگی خاصی مد نظر گرفته نشده در حالی که قرآن می فرماید«لاینال عهدی الظالمین». در این مکتب از معاویه تا یزید تا حجاج ثقفی همگی از مصادیق اولوالامر هستند.
این طرز تفکر درباره خدا، همان گونه که در قرآن کریم، اشاره شده، منشا آن، نشناختن حق تعالی است. در آیه 91 سوره انعام در پاسخ به منکران نبوت می فرماید: آن ها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، چيزى بر بشرى نازل نكرده«وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ». اگر کسی بگوید: “خداوند هیچ جانشینی بعد پیامبر(ص) تعیین نکرده” دقیقاً مثل همان سخن مشرکان است که گفتند: «خدا، چيزى بر بشرى نازل نكرده». «قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ»(انعام، 91) زیرا ملاک در هر دو یکی است. در آنجا مشرکان، ارسال نبوت را از ناحیه خدا، انکار کردند، در اینجا نصب امام از ناحیه خدا انکار می شود. اگر کسی حق تعالی را درست بشناسد، در می یابد، خداوند، حکیم است و مقتضای حکمت او این است که در هر دوره ای حجتی برای بشر ارسال می کند. تاکید می شود، مقتضای حکمت او این است نه فقط در دوره ای خاص، بلکه در همه دوره ها ارسال رسل و حجج الهی داشته باشد. چند نکته دیگر درباره تفکر سقیفه:
1- بر اساس تفکر سقیفه، خداوند متعال، جامعه نوپای اسلامی را که در ابتدای پیدایش در معرض انواع خطرات قرار داشته، بدون رهبر رها کرده است. آیا این با حکمت الهی سازگار است؟
2- بر اساس تفکر سقیفه، خدا در «کتاب» خود در مورد بسیاری از فروعات و مسائل جزئی سخن گفته اما برای رهبری امت اسلامی بعد از نبی اکرم(ص) هیچ مطلبی بیان نکرده است. بر اساس این دیدگاه خدای حکیم در قرآن، در مورد «اذن فرزند برای ورود به اتاق پدر و مادر» سخن گفته، اما در مورد مهم ترین مسئله امت، یعنی رهبری امت اسلام، بعد از نبی بحثی نکرده است.
3- بر اساس تفکر سقیفه، خدا در قرآن، صدها بار در مورد دشمنان و نقشه های شوم آنان برای مبارزه با اسلام، سخن گفته، اما بعد از پیامبر(ص) هیچ رهبری برای مبارزه با آنان تعیین نکرده است. او ما را به جهاد با کفار و دشمنان تشویق کرده ، اما فرمانده ای برای ما انتخاب نکرده است؟
4- بر اساس تفکر سقیفه، خدا با رها کردن مردم بدون رهبر و سرپرست، بذر جنگ و تفرقه را در بین مسلمین بیشتر کرده است.
5- بر اساس تفکر سقیفه، خدای عزوجل، از زمان آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص) برای بشر راهنما و هادی فرستاده، اما بعد از پیامبر(ص) کسی منصوب نکرده است. به چه دلیل، خدا در همه دوره ها، برای بشر حجت و رسول ارسال کرده ولی بعد از پیامبر (ص)بشر را به حال خود رها کرده است؟
6- بر اساس تفکر سقیفه، خدا با واگذاری انتخاب رهبر به مردم، زمینه غالب آمدن عده ای با تدلیس و تغلیب را فراهم آورده است. زیرا وقتی انتخاب امام به مردم واگذار شد، همواره عده ای از سودجویان، برای کسب این منصب، به ضرب و زور روی می آورند.
7- بر اساس تفکر سقیفه، خدا، با اینکه می داند در هر دوره ای فرعونیان، یزیدیان، چنگیزها، هیتلرها، صدام ها و … در کمین بشریت هستند ،آن ها را بدون رهبر و راهنما رها کرده است.
8- بر اساس تفکر سقیفه، خدا در قرآن، ابراهیم را امام «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره، 124) و هارون را وزیر «وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً»(فرقان، 35) و داوود را خلیفه «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ»(ص، 26) و طالوت را فرمانده مبارزه با جالوت قرار داد. «اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکً»(بقره، 247) اکنون همین خداوند امت اسلام را در مهم ترین مسئله رها کرده است!
سپاس از خدای غدیر!
خدای غدیر، خدایی حکیم است او بشر را بی رهبر و امام رها نکرده. او همان خدایی است که در کتاب خود گفته: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ».(انعام، 124 )یعنی اینکه من از شما آگاه ترم که رسالت خود را در کجا و در چه کسی قرار دهم. او همان خدایی است که به ابراهیم گفت: یا ابراهیم! «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره، 124) او همان خدایی است که هارون را وزیر موسی قرار داد «وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً»(فرقان، 35) او همان خدایی است که داوود را خلیفه قرار داد«يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ»(ص، 26) او همان خدای است که در کتاب خود فرمود:«لکل قوم هاد»(رعد، 7). او دانای جهان است و داناترین بشر برای رهبری برگزیده است. خدای غدیر، خدای حکیم است که به حکیمانه ترین شیوه بارها در کتاب خود درباره ولی بعد از نبی(ص) سخن¬ گفته و کثرت این موارد نیز آنچنان است که بزرگان اهل سنت به ولایت علی(ع) اعتراف کرده اند.
1- خدایا، تو را سپاس می گوییم انسان را آفریدی و در هر دوره ای برای او امامی قرار دادی.
2- خدایا، تو را سپاس می گوییم که برای ما انسان ها رهبرانی الهی قرار دادی تا همیشه علیه فرعون و فرعونیان، یزید و یزیدیان، صدام و صدامیان مبارزه کنیم.
3- خدایا، تو را سپاس می گوییم که بهترین پیامبر، بهترین کتاب و بهترین وصی را برای ما انسان ها قرار دادی.
4- خدایا، تو را سپاس می گوییم که با ارسال رسل و اوصیا الهی در هر زمانی حجت را بر بشر تمام کردی تا بهانه ای برای کسی باقی نماند.
5- خدایا، تو را سپاس می گوییم که برای کتابت، قرآن، ناطق، مفسر و مبین برای بشر فرستادی تا مرجع نهایی ما در همه اختلافات و آراء متضاد باشد.
6- خدایا، تو را سپاس می گوییم که یکی از سنن حکمت آمیز خود را قرار دادن هادی برای هر قومی قرار دادی.
7- خدایا، تو را سپاس می گوییم که بر ما منت نهادی و با انتخاب امام، دین را بر ما کامل و نعمتت را بر بشر تمام نمودی.
و در آخر:
من خدای مکتب غدیر را می خواهم که حکیم است و برای کشتی بشریت ناخدا تعیین کرده و در مصاف با ظلم و ظالمان بشر را بی رهبر نگذاشته است. سپاس از خدای غدیر که برترین انسان ها، باتقوا ترین افراد، عالمترین، عادل ترین و شایسته ترین مردم را یعنی علی ابن ابی طالب را، امام و پیشوای مردم، بعد از رسول خدا(ص) قرار داد.