
تنزل اشیا در نظام تکنولوژیک
بخشی از مقاله« روایت سلبی از موقعیت وجودی تکنولوژی در هستی ، احمد شه گلی، فصلنامه پژوهش های عقلی نوین، شماره 9، ص 125-126
در نظام تکنولوژیک مرتبه اشیاء تنزل پیدا میکند. مراد از تنزل، تنزل به معنی عام است، نه تنزل به معنی خاص آن. تنزل به معنای خاص، درباره علل و معالیل ایجادی است. در این نوع تنزل، دو حقیقت که یکی علت ایجادی دیگری است به مرتبه پایینتر تنزل پیدا میکند و شی تنزل یافته در طول علت خود قرار می گیرد. به عنوان عالم طبیعت تنزل عالم مثال است و به لحاظ جایگاه در طول آن قرار دارد. تنزل به معنای عام درباره موجودات عرضی است که رابطه ایجادی با یکدیگر ندارند. در این صورت مقصود از آن به معنی قرار گرفتن شی در یک جایگاه نازل تر به جهت ساختار وجودی، هیئت و آثار شی است. اگر شی نسبت جامع و صحیح با خود، انسان و جهان به لحاظ حدوث و بقا پیدا نکند، در وضعیت اخس قرار می گیرد و تنزل رخ میدهد. این تنزل تنزل تکوینی است، نه تنزل ارزشی. تنزل تکوینی شی به لحاظ مرتبه وجودی جایگاه پایین تری دارد. با توجه به اینکه فهم این مطلب و مطالب بعدی در ارتباط با تبیین مراتب عالم است، توضیح مختصری در این باره بیان می شود. بر اساس دیدگاه فیلسوفان اسلامی عالم سه مرتبه دارد: عالم عقول، عالم مثال و عالم ماده. هر یک از این عوالم به ترتیب از اشرف به اخس تنزل پیدا میکنند. رابطه این مراتب با یکدیگر، رابطه طولی و تشکیکی است. عالم ماده ضعیف ترین مرتبه عالم است و همراه با حركت، زمان، مكان، قوه و استعداد است. عالم مثال در رتبه بعدی قرار دارد و برخی از خصوصیات عالم ماده را مانند: شکل، رنگ و اندازه دارد و فاقد جرم، وزن، حرکت و زمان است. عالم عقول اشرف مراتب عالم و فاقد خصوصیات مادی و مثالی است. از دیدگاه حکماء زمین دورترین منبع برای دریافت فیض الهی است. (ملاصدرا، 1346، ص150) این تنزل مربوط به تنزل طولی عوالم است. اگر چه در عالم طبیعت، تنزل طولی مطرح نیست، اما نوعی از تنزل عرضی بین مراتب این موجودات وجود دارد. بنابر اعتقادات حکما در بین عناصر اربعه خاک اخس عناصر و سایر عناصر به ترتیب رتبی از اخس به اشرف عبارتند از: آب، هوا و آتش. بنابراین الطف عناصر، آتش و اخس آنها خاک است. (ملاصدرا، 1981، ج9، ص193، رازی، 1407، ج7، ص365) در اثر ترکیب عناصر با یکدیگر مرکبات جمادی، نباتی، حیوانی به وجود میآید که از لحاظ کیفیت ترکیب عناصر و مزاج غالب درجات متفاوتی پیدا میکنند. اولین مرتبه ای که آثار حیاتی مانند تغذیه و نمو دریافت میکند، نباتات هستند. سپس دارای حس و حرکت می شوند که این همان حیات حیوانی است، سپس دارای علم و ادراک می شوند که این مرتبه مربوط به حیات انسانی است (ملاصدرا، 1363، ص625) مرتبه جمادات به علت دوری از اعتدال در پایینترین رتبه قرار دارند و مرتبه نبات و حیوان به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارد. در بین انواع گوناگون، نوع انسانی اشرف و اعدل امزجه است. (ملاصدرا، 1981، ج4، صص116-113، حسن زاده، 1380، ص343) بین هر یک از این مراتب، مراتب فراوانی وجود دارد. بین مرتبه معدنی و نباتی مرتبهای وجود دارد که اشرف انواع معدنی و اضعف مراتب نباتی است. (ملاصدرا، 1360، صص124- 123)
بدین ترتیب، عالم طبیعت، با مراتب وجودی مختلف آن تنزل عوالم مافوق است. تکنولوژی نیز به عنوان صنایع و فناوریهای انسانیِ حاصل تصرفات انسان در جهان، تنزل عالم طبیعت است و به لحاظ موقعیت وجودی، در یک مرتبه پایینتر از عالم طبیعت قرار دارد. در این پژوهش سه تقریر برای چرایی این تنزل ذکر میشود: الف) تنزل بر اساس نقص مبادی صنعت ب) تنزل بر اساس تکثر وسائط ج) تنزل بر اساس غلبه کثرت بر وحدت. پذیرش این دیدگاه مستلزم یکسری لوازم و آثار هستی شناختی است که در مبحث«آثار وجودی تنزل اشیاء» بحث میشود.
نقص مبادی صنعت
صنعت به عنوان یک فعل انسانی، از جهات مختلف قابل اتصاف به احسن، اخسّ و متوسط است. مبادی اصلی که سبب تحقق صنعت احسن میشود، سه چیز است: الف) علم جامع و کامل؛ ب) حكمت بالغه؛ ج) قدرت کافی. زمانی تصرف و صنعت انسان احسن خواهد بود که این سه ویژگی وجود داشته باشد. این اوصاف در حق تعالی به نحو نامحدود وجود دارد، لذا مخلوقات او احسن و اکمل است. از آنجا که انسان هر یک از این سه ویژگی را به طور ناقص دارد، لذا افعال و صنایع او ناقص خواهد بود. علم انسان به اشیاء و نیز به خود ناقص است. در محدوده علم و اگاهی او نیز اختلاف و خطا وجود دارد، بر این اساس تصرفات او در طبیعت ناقص خواهد بود، زیرا تصرف تام، فرع بر وجود علم تام است. علم ناقص سبب تصرف ناقص میشود. با توجه به اینکه هدف از تصرفات، انسان است، لذا باید تصرفات نسبت جامعی با انسان و جهان برقرار کند به گونه ای که این مبادی منجر به پیدایش فعل احسن و اتقن با ملاحظه ابعاد مختلف شود. علم به تنهایی برای کمال شی کافی نیست، بلکه حکمت نیز لازم است. برای حکیمانه بودن فعل انسان لازم است که هم هدف و هم راهی را که انتخاب شده، حکیمانه باشد. در حکمت، مصلحت سنجی و غایتمندی وجود دارد و سبب میشود شی با خود و اشیا پیرامون در یک نسبت متعادل با یک هدف خاص خلق و هدایت شود. انسان زمانی فعل او حکیمانه است که براى رسيدن به هدف اقرب طرق و اسهل روش ها را اتخاذ كند(مطهری، بی تا، ج8، ص412) حکمت در انسان مانند صفت علم، ناقص و محدود است. به میزانی که این صفت در انسان کم باشد حکمت افعال او نیز کمتر خواهد شد. علاوه بر علم و حکمت، حیثیتی دیگر برای کمال صنعت نیاز است و آن «قدرت» است. قدرت یکی از مبادی تحقق اکمل و احسن فعل و صنعت است. در انسان صرف علم به چیزی برای آفرینش آن کافی نیست، بلکه نیاز به قدرت نیز دارد. از آنجا که قدرت انسان همانند علم او دارای ضعف و محدودیت است؛ لذا قدرت ناقص سبب پیدایش معلول ناقص میشود. بنابراین از آن جا که مبادی افعال انسان که منجر به تصرف در جهان میشود، ناقص است، لذا صنعت حاصل از آن نیز ناقص خواهد بود. همچنین اگر همه این امور موجود باشد، اما حد نصاب را کسب نکند، همچنان فعل انسان ناقص خواهد بود. زیرا نتیجه تابع اخس است. نکتهای که در این مسئله باید به آن توجه داشت اینکه این حکم اولاً ناظر به جریان غالب امور در غالب انسانها است؛ ثانیاً مربوط به کمال فعل و صنعت است. بنابراین انسان به جهت عدم احاطه علم و دانش او در مورد اشیاء و نیز قلت حکمت و ضعف قدرت، به طور قهری فعل و صنعتی که از این انسان با این مبادی پیدا میشود، ناقص است و این نقص از انسان به صنعت منتقل میشود و سبب تنزل آن میگردد.
در اینجا ممکن است اشکال شود با توجه به استدلال اول مبنی بر نقص مبادی انسانی صنعت، آیا می توان نتیجه گرفت بدلیل نقص مبادی صنعت پس انسان نباید در طبیعت تصرف کند؟ در پاسخ به این اشکال باید توجه داشت که تکنولوژی مدرن، برخلاف صنایع ساده گذشته، برای پیدایش نیاز به تصرفات عظیم و فراگیر در جهان دارد. از این رو آثار و عوارض آن نیز بیش از تصرفات و صنایع سنتی است. بر این اساس وقتی سخن از نقص مبادی می شود، اگر چه تصرفات ابتدایی نیز دربر می گیرد اما مرکز اصلی این بحث راجع به تکنولوژی مدرن با همه پیچیدگی و شگفتی آن است که به تصرفات و تغییرات بی رویه روی آورده است. نکته دیگر اینکه اصل تصرف در جهان مشکل نیست. تصرف گاه در امتداد امور طبیعی است و برای پیرایش و پرورش آنها است مانند تصرفاتی که یک باغبان در باغ برای رشد و پرورش آنها انجام میدهد یا صنایعی که پیوند با طبیعت دارد و تضاد و تعارض با طبیعت ندارد مانند صنایع سنتی. این گونه تصرفات و صنایع در تعارض با انسان و طبیعت نیست، تکنولوژی مدرن در امتداد طبیعت و سازگار و هماهنگ با آن نیست، بلکه ناسازگار با انسان و جهان است.