انسان شناسیانسان شناسی دینیمعارف و دین شناسی

نگرش دین به نقش تغذیه در روح و اندیشه

بخشی از مقاله « تبیین فلسفی رابطه غذابا روح اندیشه بانگاهی به متون دینی» ، احمد شه گلی، انسان پژوهی دینی، شماره 41، ص186تا189

در آموزه‌هاي ديني خوردني­ها در يک رتبه قرار ندارند. از مراتب طيب و طاهر تا مراتبي که به خوردني‌هاي مکروه و حرام ختم مي‌شود، طيف گسترده­اي را در بر مي‌گيرد. کمترین مرتبه‌اي که در آموزه‌هاي دينينهي به آن تعلق گرفته، نهي از اکل گوشت حيوانات کراهت دار است. در مرتبه بعد حرمت به اکل حيوانات حلال گوشت، که فاقد ذبح شرعي است تعلق گرفته، بنابراين حيواناتي که ذاتاً گوشت آنها پاک، اما فاقد دستورات صحيح ذبح شرعي است، نيز حرام مي‌باشد. در يک سطح بالاتر از گوشت حيواناتي که جسم و جثه آنها پاک، اما اکل آن حرام است، نهي شده(مثل پرستو و مار). شدیدترین مرتبه نهي به خوردن چيزهايي تعلق گرفته که تمام وجود آنها نجس است در اين موارد به طريق اولي خوردن آن نيز حرام است. مصداق حکم اخير، سگ، خوک و مايعات مُسکر است و در بين حيوانات حرام گوشت، به جهت شدت آثار و عواقب روحي، گوشت خوک عوارض زيان باري دارد. لذا در قرآن در بين حيوانات حرام گوشت، حرمت گوشت خوک را به صورت خاص بيان مي‌کند(انعام/ 145). مطابق روایات اکل خوک در بالاترين درجه حرمت قرار دارد و آثار شومي‌که از آن نيز به وجود مي‌آيد به تناسب شدت نهي بيشتر است.[1] بهداشت بدن و سلامتی آن برای دین اهمیت دارد لذا در این راستا توصیه های قابل توجهی نیز در آموزه های دینی وجود دارد. دین در زمینه رابطه تغذیه با جسم انسان، کلیات و اصولی را ذکر کرده است و جزئیات و تفاصیل بحث را به استنباط و قیاس و تجربه بشری واگذار کرده است. مطابق احکام دینی خوردن چیزی که ضرر کلی برای جسم انسان دارد حرام است. اما با این وجود نهی های دین درباره ممنوعیت خوردن و آشامیدن برخی از امور صرفا جنبه جسمانی و بدنی ندارد. بلکه بیش از آن که آثار جسمی باشد، آثار معنوی و روحی مقصود است. به عنوان مثال: در متون دینی آثار جسمی زیان باری برای اکل گوشت گاو ذکر شده است(عسکری، 1383، 100)و این مطلب را نیز اطبائی نظیر ابن سینا تائید کرده­اند.(ابن سینا، 2005، ج1: 514) اما با این حال در شرع مقدس خوردن گوشت گاو، با وجود مضرات آن به حد مکروه نیز نرسیده است. از این نتیجه گرفته می­شود ملاک حرمت و نهی، دائر مدار آثار روحی یا ضرر جسمی و روحی با هم است.

در دین از تاثیر غذا بر روح و اندیشه انسان به انحا مختلف سخن گفته شده است. غذای حلال در زلالی اندیشه و غذای حرام در انحراف فکر تاثیر گذار است؛ غذا هم در پيدايش افکار متعالي و هم در انحراف انديشه تاثير اساسي دارد. انکار و نپذیرفتن حق یکی از مهم ترین آثار غذای شبهناک و حرام است. در یکی از مشهورترین نقل ها در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) علت عدم تاثير کلام خود بر سپاه دشمن را، پر شدن شکم‌هاي آنان از غذاي حرام مي­دانند. «ويلکم ما عليکم ان تنصتوا الىّ فتسمعوا قولى ……فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع على قلوبکم».(مجلسي، بی تا، ج45: 8) مطابق این روایت غذای حرام سبب انکار و رد حق شده است . این افراد غذای حرام خورده اند. این غذا سبب سنگدلی و زنگار زدن قلب آنها شده است. وقتی قلب کسی زنگار می زند و دچار سنگدلی می شود، ارشادات و راهنمایی های اولیاء دین را نمی پذیرد در نتیجه به انکار آن می پردازد. گوش دادن به حرف پیامبران و اولیاء الهی نیاز به باور دارد. باور و عقیده به حق نیز ریشه در قوت ایمان دارد. با خوردن غذای حرام ایمان انسان تنزل می کند و نمی تواند باور و عقیده و به دنبال آن جزم و عمل برای انجام حق پیدا کند.

در روايات يکي از عوامل زوال حکمت از قلب انسان پر خوري است. بر اساس روايات، پرخورى‏ موجب سلب حكمت و مردن قلب (مجلسی، بی تا، ج63 :331، 337 )و کم خوري، سبب زلالي انديشه،(همان) صفاي دل (همان) و دريافت حکمت(همان، 159) مي‌شود. کم خوری و پر خوری دو حالت مربوط به کمیت غذا خوردن انسان هستند که با اینکه با بدن ارتباط دارد اما هر یک در پیدایش حالات و افکار انسان تاثیر می گذارد. رابطه بین پرخوری و سلب حکمت و کم خوری و زلالی اندیشه چیست؟ چگونه می شود پر خوری سبب قساوت قلب و سلب حکمت از انسان و کم خوری سبب زلالی اندیشه، صفای دل و دریافت حکمت شود؟ در بخش بعدی توضیح داده خواهد شد که چگونه وضعیت های بدنی در جهت گیری های روح تاثیر گذار است.

در برخی از روایات از دایگی زن احمق به جهت انتقال خصوصيات وي به کودک نهی شده است.(شیخ صدوق، 1404، ج3: 478) از مفاد این روایات و روایات مشابه آنها بدست می آید که برخی از اشیا مادی حاوی خصوصیتی هستند که وقتی انسان از آن ها را تناول می کند، خصوصیت آن ها به انسان سرایت می کند. امور مادی نظير شير مادر حامل طبيعت و خصلت‌هاي مادر نيز هستند که قابلیت انتقال به دیگری دارند. نظیر این روایات، احادیثی در مورد نهی از گوشت برخی از حیوانات، به جهت انتقال خصایص آنها وجود دارد.

در روايتي از حضرت امير(عليه السلام) مي‌فرمايند:

«يَا كُمَيْلُ‏ اللِّسَانُ‏ يَنْزَحُ‏ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَكَ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك.»

‏«اي کميل، زبان از قلب سرچشمه مي­گيرد و قلب نيروي خود را از غذا به دست مي‌آورد پس غذايي که به قلب و جسم مي­دهي دقت کن و آگاه باش که اگر آن غذاي حلال نباشد، خداوند ستايش و شکر گذاريت را نخواهد پذيرفت»(‏حرانى، 1404، 174)

بر اساس برخی از روایات مصرف مداوم خوردني خاصي موجب غلبه نوع خاصي از خصايص رفتاري مي‌شود. مانند: خوردن عدس، که سبب رقت قلب مي‌شود(کليني،1365، ج6: 343). گوشت برخي از حيوانات وضعيت بدن را براي بدن پذيرش اختلالات رواني و اختلال مشاعر مساعدتر مي‌کند. يکي از اين موارد گوشت گاو است. مصرف گوشت گاو و شکار به صورت زياد سبب اختلال مشاعر و بهت­زدگي، مرض فراموشي و کند ذهني مي‌شود(عسکري، 1383، 100).[2] در برخي از روايات از خواص روحي­_ رواني ميوه­ها سخن به ميان آمده است، در روايات متعدّدى از برطرف شدن غم و اندوه توسط انگور(حجازى، 1419، 144) خوردن به سبب آرامش و رفع ترس می شود.(مجلسي، بی تا، ج63: 169)؛ در این موارد نیز نظیر موارد قبلی، در هر یک از این نباتات و ميوه­ها، خاصيتي وجود دارد. وقتی انسان از آنها استفاده می کند آن خاصیت و اثر با طی یک فرآیند خاصی پس از اینکه جزء مغتذی شد، به انسان منتقل می شود. بر اساس اصل سنخیت بین غذا و اثر و خاصیت غذا و اینکه هر غذایی اثر خاص متناسب با حقیقت خود بر مغتذی، دارد، هر یک از آثار و خواص غذاها، معلول خاص متناسب با خود را اقتضا می کند. بدین ترتیب آثار و خواص آنها جسم را در وضعيت خاصي قرار مي‌دهد و زمينه پیدایش تغيير در ساحت رواني و روحي انسان فراهم مي‌شود. آثار روحی که براي خوردنی ها گفته مي­شود چنين نيست که همیشه صرف خوردن ميوه باعث ايجاد صفت روحی ­شود؛ بلکه در مواردی که پیدایش ان صفت نیاز به تمرین و ممارست دارد، خوردنی ها می تواند به نحو موثری از جهت زمينه جسمی و مادی موثر باشد.

[1] . امام رضا(عليه السلام) پس از ذکر علل حرمت، گوشت خوک آن را پلیدترین پلیدی­ها و کثیف­ترین کثافت­ها ذکر می­کند. «حرم الخنزير لأنه مشوه …..و لأن غذاءه أقذر الأقذار»(شيخ صدوق، 1378،ج2: 94)

[2] . ابن‌سينا پیدایش مالیخولیا و حالت های عصبی، افسردگی و وسواس را عوارض ناشی از گوشت گاو و گوساله می داند. (ابن سينا، 2005، ج1: 514).

منبع
« تبیین فلسفی رابطه غذابا روح اندیشه بانگاهی به متون دینی» ، دوفصلنامه انسان پژوهی دینی ، احمد شه گلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا