انسان شناسی

رابطه نفس و بدن از ديدگاه ابن سینا

بخشی از مقاله« تحلیل مبادی تصوری وتصدیقی مسئله ارتباط نفس وبدن»، احمد شه گلی، آموزه های فلسفه اسلامی ، شماره 9، ص57

ابن سينا انسان را نوع مركب طبيعي از نفس و بدن مي داند بدن نيز تركيبي از ماده و صورت است اگر سوال شود كه نسبت مجرد به زمان و ابدان مساوي است چرا در اين زمان ويژه و به اين بدن خاص تعلق گرفته است؟ابن سينا مي گويد: وقتي ماده بدن مستعد و معتدل شد، نفس از مبادي عاليه افاضه مي شود. بنابراين از نظر ابن سينا بدن مرجح حدوث نفس است بدون آنكه علت حقيقي آن بشمار آيد پس از اينكه قابليت افاضه نفس در بدن موجود آمد نفس افاضه مي‌شود و به تصرف و تدبير بدن مي پردازد و به وسيله آن تكامل پيدا مي كند (1375، ص 308).

ابن سينا برای پاسخ به معضل چگونگی ارتباط نفس با بدن پاسخ اين اشكال را از طريق روح بخاري حل مي‌كند (1375، مقاله پنجم،فصل 8). روح بخاري جوهري است كه از جهت لطافت به نفس و از جهت جسميت و ویژگی های جسمي با بدن تناسب دارد(همان). به خاطر اهميت مسئله چگونگي رابطه نفس و بدن و نقش محوري روح بخاري در حل اين مشكل توسط حکما، در زير به اختصار ماهيت روح بخاري را بيان مي كنيم.

چيستي روح بخاري

روح بخاري جسمِ لطيف ِ گرم و سيال و بخارگونه اي است كه از اخلاط اربعه متكون مي شود. از اخلاط اربعه دو چيز به وجود مي آيد: جسم لطيف كه همان روح بخاري است. جسم متکاثف كه ساير اعضا بدن را تشكيل مي دهد.

روح بخاري حامل قوا است. اين قوا به حيواني، نفساني، طبيعي تقسيم مي شوند و هر يك از اين قوا به سه عضو رئيسه بدن بنام قلب، مغز، كبد تعلق دارند. محل روح بخاري حيواني، قلب است كه حامل قوه حيات مي باشد. محل روح بخاري نفساني مغز است كه حامل قوه حس و حركت و محل روح بخاري طبيعي كبد است كه حامل قوه نباتي است. روح بخاري از جهت لطافت با نفس ارتباط دارد و از جهت اينكه متكون از اخلاط و داراي خصوصيات مادي است با بدن ارتباط دارد. (ر.ک:النفس من كتاب الشفاء، ص 357. فصل 8، اسفار، ج 9،ص 74، 206، ملاصدرا، المبدا و المعاد،ص 357، حسن زاده آملی،عيون مسائل النفس،ص 265)

نكاتي پيرامون روح بخاري

  1. متعلق نفس اولاً و بالذات روح بخاري، ثانيا و بالتبع بدن است. بدن اصلي نفس «روح بخاري» است. هرچه مزاج روح بخاري معتدل تر و لطيف تر باشد نفس نيز اعتدال بيشتري خواهد داشت.
  2. تفاوت نظر ملاصدرا با ابن سينا در بحث روح بخاری در دو چيز است: ملاصدرا متعلق اول نفس را بدن مثالي و در مرتبه بعد روح بخاري مي داند، ولي ابن سينا كه منكر بدن مثالي است متعلق اول را نفس را روح بخاري مي داند. تفاوت دوم اينكه ابن سينا مركز اصلي روح بخاري را قلب، مي داند و روح بخاری به واسطه قلب با مغز و كبد مرتبط مي شود. اما ملاصدرا منبع اصلي روح بخاري را مغز مي داند. نفس از طريق روح بخاري دماغي با روح حيواني قلبي و از طريق روح حيواني قلبي با روح طبيعي كبدي مرتبط مي شود (همان، ج7، ص 74 و 9، 76).[1]

3 .آيا روح بخاري يك روح است كه سه نام دارد يا سه روح است با سه كاركرد متفاوت؟ گاه براي روح بخاري تعبير اول بكار برده مي شود كه تعبيري مسامحه آميز است. روح بخاري در واقع سه روح است زیرا محل آنها و كاركردشان متفاوت است. بنابراين تعبير ارواح بخاري دقيق تر است البته هر يك از اينها از جهت لطافت و شفافيت با همديگر تفاوت دارند (ملاصدرا ،1981، ج 9،ص 76).

  1. علامه طباطبايي در يك نقد ظريف درباره وساطت روح بخاري در رابطه نفس و بدن، معتقد است كه بر فرض وجود روح بخاري، لطافت آن موجب چگونگی تعلق نفس به بدن را حل نمی کند؛ زيرا لطافت و غلظت از كيفيات جسماني است و موجب شرافت و پستي جسم از نظر مرتبه وجود نمي شود، بلكه ملاك همان شرافت و پستي از لحاظ مراتب وجود است (همان، ج 9، ص74). اصل ديدگاه حكماء در مورد وجود سلسله مراتب بين عوالم و بين نفس و بدن صحيح است؛ اما تعيين مصاديق و روش مصداق يابي، مبتني بر طب و طبيعات قديم است. چنين نيست كه موجودی که تکاثف اشياء مادي را نداشته باشد لطيف تر در نتيجه به تجرد نزديك باشد (به دلیل مذکور در سخن علامه) اگر لطافت و تکاثف موجب اشرف بودن اجسام شود، انواع انرژي ها و امواج نامرئي كه امروزه كشف شده، نزديك ترين موجودات عالم ماده، به عالم تجرد هستند؛ زيرا موارد مذکور از هوا، نور، روح بخاري كه در طبيعيات قديم موجودات لطیف شناخته شده بود، لطيف تر و شفاف تراند.
  2. با توجه به اینکه اثبات و ابطال روح بخاري يك مسئله تجربي است نه فلسفي، آيا در علوم تجربي جديد، شواهد و مويدي براي اثبات آن وجود دارد؟ در حدي كه نگارنده تفحص نموده، در علم پزشكي جديد نه اصطلاح روح بخاري وجود دارد و نه خصوصيتي كه به روح بخاري قابل انطباق باشد. اما در علوم روحي جديد جسم اثيري را اثبات كرده اند كه عده اي آن را همان روح بخاري دانسته اند. اما خصوصياتي كه برای جسم اثيري گفته اند[2] با روح بخاري قابل انطباق نيست. ضمن اينكه منشا برخي از ادله روح بخاری، ناتواني علم تشريح (همان، ج 9، ص 75) از حل مسئله بوده كه ناچار منجر به پذيرش روح بخاري شده اما امروزه مسئله به گونه‌اي ديگر بدون فرض روح بخاري قابل تبيين است.

بررسي ديدگاه ابن سينا

  1. اشكالي كه متوجه ديدگاه ابن سينا است اين كه چگونه ممكن است بدن مادي حامل استعداد موجود مجرد باشد؟از طرفي تاثیر پذیری موجود مجرد از مادی فرع بر قوه و استعداد و قوه و استعداد ملازم تغیر است و این همان چیزی است که التزام به آن منافی با تجرد نفس است و یکی از ایرادات ملاصدرا بر ابن سینا است ( ملاصدرا، 1981 ،ج8، ص344).
  2. به فرض صحت ادله اثبات روح بخاري، با توجه به اينكه روح بخاري منطبع در ماده است و از سنخ ماديات است اصل اشكال چگونگي ارتباط مادي با مجرد حل نمي شود. با توجه به اينكه محل نزاع در اين است كه چگونه موجود مجرد با مادي متحد است پس واسطه اي كه براي پيوند موجود مجرد و مادي ارائه مي شود باید نه مادي و نه مجرد يا هم مادي و هم مجرد باشد در حالي كه روح بخاري از سنخ موجودات مادي لطيف است.

[1]– البته ملاصدرا در مواردي قلب (المبدا و المعاد، ص 357) و در برخي موارد كبد (اسفار، ج 8، ص 145) را مركز اصلي ذكر كرده است.

[2]– از جمله اين خصوصيات شباهت به قالب مثالي، احاطه بر اطراف بدن، موجي شكل بودن، عموميت وجود آن در حيوان، گياه و جماد….. است. ر.ك: حسن رهبرزاده، شناخت روح،ص 414-419.

منبع
« تحلیل مبادی تصوری وتصدیقی مسئله ارتباط نفس وبدن»، آموزه های فلسفه اسلامی، احمد شه گلی

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. قید مادی و لطافت روح بخاری به او شانیت وساطت را داده است
    یعنی از حیث مادی با ماده و از حیث نهایت لطافتش که گویی تا تجرد فاصله ای ندارد با مجرد امکان ارتباط را دارد.
    بله لطافت و غلظت از كيفيات جسماني است ولی لطافتی که او را تا آستانه تجرد میبرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا