برتری تکوینی خلقت انسان و سایر موجودات نسبت به یکدیگر در قرآن
بخشی از مقاله « مسئله تنوع در انسان»، احمدشه گلی، فصلنامه مشکوه، شماره 4، ص 108تا112
موجودات عالم به لحاظ شرافت تکوینی در مراتب مختلفی قرار دارند. برخی در درجه بالا، برخی متوسط و برخی در رتبه نازلی از اوصاف کمالی اند. موجودات مادی علاوه بر تمایز از یکدیگر، نوعی تشکیک[1] نسبت به همدیگر دارند؛ که شامل هر نوع نگرش سلسله مراتبی، درجهبندی و طیف وار به اشیا می شود. این نوع تشکیک میتواند مربوط به مراتب هستی، مراتب موجودات عالم مادی، انواع و افراد یک نوع نیز باشد. بر همین اساس دانشمندان اسلامی از اشرف علوم، امکنه، ازمنه، عناصر، اشکال و صنایع سخن گفته اند. بر این اساس هر یک از این امور در سلسله مراتبی از شرافت قرار دارند به طوری که برخی بر برخی دیگر برتری دارند. از دیدگاه حکما تفاضل تکوینی که بین موجودات عالم وجود دارد، شامل انسان نیز می شود. خصوصیات جسمی و روحی انسان ها متنوع است. در این تنوع نیز تفاضل و برتری تکوینی وجود دارد. برخی از انسان ها دارای قابلیت، استعداد و توانایی هایی هستند که برخی دیگر آن را ندارند یا در حد ضعیف تری دارند. ابدان انسان ها در برخورداری از کمالات جسمی ، قدرت بدنی، زیبایی، سلامتی، طول عمر و… در رتبه های مختلف قرار دارند.
در متون دینی بحث تفاضل بین اشیا در مورد موجودات و نیز در مورد انسان مطرح شده است. اشیا جهان از جهات مختلف برخی بر برخی دیگر برتری دارند. در قرآن، آیه 4 سوره رعد پس از ذکر برخی از نعمت های الهی از برتری برخی از آنها بر دیگری برای تناول سخن به میان آمده است. «وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ »(الرعد،4) در متون دینی از افضل ایام، اشرف لیالی، افضل مکان ها، افضل اعمال،افضل احجار، اشرف نباتات سخن به میان آمده است. این رویکرد که به طور متواتر در متون دینی دیده می شود، حاکی از نگرش تشکیکی دین با اشیا و موجودات جهت است. این رویکرد در مورد انسان به لحاظ تکوینی نیز وجود دارد. رویکرد تشکیکی به مخلوقات الهی، شامل ابدان انسانی و به تبع آن نفوس نیز می شود. همان طور که در خلقت موجودات تفاضل و درجه بندی وجود دارد در خلقت ابدان انسانی نیز تفاضل ، درجات تشکیکی وجود دارد. این برتری اول شامل برتری نوع انسانی بر سایر انواع موجودات زمینی می شود. به تصریح برخی از آیات قرآن نوع انسانی بر بسیاری از مخلوقات الهی برتری دارند. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً»(اسراء، 70) مطابق دیدگاه مفسران تفضیل انسان بر سایر موجودات در شامل این موارد است: الف) نعمت عقل، خرد و نطق(آل غازی، 1382، ج2 : 532، مغنیه، 1425 ، 374 )، ب) علوم و ادراکات، حسن صورت و راست قامتی( فخر رازی، 1420، ج4 : 125، رسعنی، 1429،ج4 : 205) ج) کلام و خط، امر و نهی، تسخیر اشیا برای انسان، ثواب و جزاء، حفظ و فراست(ماوردی، بی تا ، ج3: 257-258) د) شرافت روح، تعلیم صنایع و شغل ها، تمیز بین خیر و شر(نهاوندی، 1386، ج4: 69)، ه) ایمان و قرار دادن انبیا)علیهم السلام( در بین انسانها. (قرشی، 1422، ج3: 39) علاوه بر تفاضلی که بین مخلوقات الهی و برتری خلقت تکوینی انسانی به سایر موجودات وجود دارد، بین افراد انسانی نیز به لحاظ های مختلف برتری تکوینی و خلقتی، نه برتری ارزشی وجود دارد. در آیه 32 سوره زخرف اشاره به این نوع برتری دارد. مطابق این آیه خداوند متعال از برتری برخی از موجودات بر برخی دیگر به جهت تسخیر و بکارگیری یکدیگر سخن به میان آورده است:
«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّاوَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»
این برتری یک برتری دو جانبه است که مبتنی برتر تقدیر و حکمت بالغه الهی است. انسان موجودی اجتماعی است و برای برآوردن نیازهای خود به دیگران احتیاج دارد. هر یک از افراد انسانی برای تامین شغل های مختلف نیاز به استخدام یکدیگر دارند. فردی دارای توانایی و استعدادی است که با آن نیاز دیگران را برطرف می کند و دیگری نیز مهارتی دارد که نیاز سایرین را بر آورده می کند. بنابراین جهت انتظام نظام عالم و برآورد شدن حوائج، انس و الفت قلوب با یکدیگر، انسان ها دارای مشاغل و حرفه های مختلف هستند(فیض کاشانی، 1415، : 388) مفسران این برتری را در اموری مانند تخالف بین اراده ها و انگیزه ها(قمی، 1404، ج2: 283) تفاوت در ضعف و قوت، علم و جهل، مهارت و بلاهت، شهوت و خمول دانسته اند. (نووی، 1417، ج2: 383) سید قطب در تفسیر «فی ظلال القرآن» تسخیر را امری دو طرفه دانسته است که هر یک از آنها به یکدیگر نیاز دارند. (قطب، 1404، ج5: 3187)
استاد مطهری در تفسیر آیه مذکور در بیان چگونگی تسخیر و تفضیل افراد انسانی بر همدیگر تقریر زیبایی دارند وی در این موضوع می فرمایند:
«آيه مىفرمايد اين استعدادهاى مختلف را ما در افراد قرار دادهايم «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ» بعضى را برتر از بعضى ديگر قرار دادهايم به درجاتى. معلوم است، اختلاف افراد در جنبههاى مختلف جسمى و روحى با يكديگر از زمين تا آسمان است. البته «رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ» ناظر به اين است كه هركسى در يك جهت بر ديگرى برترى دارد، باز ديگرى در جهت ديگر بر او ممكن است برترى داشته باشد. اين امر يكطرفه نيست دوطرفه است: اين فوق آن ديگرى است به درجاتى، آن هم فوق اين است به درجاتى. و لهذا بعد اينجور مىفرمايد: «لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْريّاً» براى اينكه بعضى بعض ديگر را مسخّر قرار بدهند. اينجا نفرمود كه بعضى را بر بعضى برترى داديم براى اينكه بعض برتر بعض غير برتر را مسخّر قرار بدهند، كه يكجانبه بشود. دو مرتبه تكرار مىكند: بعضى را بر بعضى برترى داديم كه بعضى بعضى را مسخّر قرار بدهند. معنايش اين مىشود: چون هر بعضى كه بر بعضى برترى دارد باز آن بعض ديگر از جنبهاى ديگر بر اين برترى دارد، نتيجه اين است كه اين آن را مسخّر قرار مىدهد آن اين را مسخّر قرار مىدهد، اين به آن محتاج مىشود آن به اين محتاج مىشود، اين به حسب احتياجش به او مسخّر اوست و آن به حسب احتياجش به اين مسخّر اين است.» (مطهری، بی تا، ج15: 782-784)
آیه دیگری که بر تفاضل تکوینی انسان ها بر یکدیگر دلالت دارد، آیه 32 سوره نساء است. متن آیه این چنین است«وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» [2] از دیدگاه علامه طباطبایی، هر یک از اعمالی که زن و مرد در جامعه انجام می دهند مشمول فضل و رحمتی از سوی خداوند می شوند. برخی از این اعمال مربوط به مردان و برخی اختصاص به زنان دارند. مرد بر زن از جهت ارث برتری دارد و زن بر مرد از جهت ساقط شدن نفقه و مخارج زندگی از وی برتری دارد. هر یک از زن و مرد نباید آرزوی برتری و فضیلت طرف مقابل را داشته باشد. برخی دیگر از فضیلت ها مربوط به هر یک از زن و مرد است و هر یک از آنان اگر آن کار را انجام دهند به آن فضیلت می رسند(طباطبائی، 1371، ج4: ص136)زنان از نظر عضلات و قدرت بدنی از مردان ضعیف تر هستند . جسم زن، لطیف و نرم، جسم مرد، خشن و محكم است. احساسات لطيف از قبيل دوستى، رقت قلب، ميل به جمال و زينت در زنان شایع تر و بیشتر است، از طرف دیگر قدرت تعقل در مرد بیشتر از زن است. (طباطبائی، 1371، ج3: 259 ) بر همین اساس هر یک از زن و مرد بهره ای از ثواب به حسب تکلیف الهی دارند. با انجام آن تکالیف، مستحق ترفیع رتبه می شوند و نباید خلاف تدبیر و تقدیر الهی آرزو کنند. (طوسی، بی تا ، ج3: 185) بر اساس اینکه آیات قرآن به مکان و زمان خاصی اختصاص ندارد، می توان گفت «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ» هر نوع امتیازی بین زن و مرد را شامل می شود. این تفضیل شامل امور تکوینی و تشریعی است. این تعمیم هم مقتضای عمومیت آیه است و هم هر نوع تفضیلی را در بر می گیرد و با مطلوب آیه، (عدم تمنی تفضیل بر دیگران) سازگارتر است. علاوه بر تفاضل مردان بر یکدیگر در برخی از ویژگی ها، نوع زن و مرد و برعکس در برخی از امور هر یک بر دیگری برتریهای دارند که به جهت عمومیت آیه شامل این موارد نیز می شود. بنابراین انسان ها از جهات مختلف بر یکدیگر تفاضل دارند و نیز در بهرمندی از توانایی ها جسمی و استعدادها درجات مختلف دارند.
[1] . مقصود از تشکیک در اینجا تشکیک به معنی عام ( نه اصطلاح تشکیک عامی و نه تشکیک خاصی) است، تشکیک به معنی عام، شامل هر نوع تشکیکی اعم از عامی و خاصی میشود.
[2] . در تفسير مجمع البيان درباره شان نزول آیه آمده است: که گروهی از سوى زنان، خدمت پيامبر اکرم ـ صلّى اللّه عليه و آله ـ آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا! آیا خداوند پروردگار مردان و زنان نیست و آیا شما فرستاده برای مردان و زنان نیستید، پس چرا خدا در قرآن از مردان ياد مىكند و از زنان ياد نمىكند؟ ما می ترسیم در ما خیری نباشد و خداوند به ما نیازی نداشته باشد. سپس آیه شریف نازل شد. (طبرسی، 1372، ج3: 63)