رویکرد فلسفی به پدیده هاهستی شناسی

تفسیر هستی شناختی از هنر

فلسفه و هنر زیبایی نویسی

خط از مراتب وجود انسان است. کتابت فعل انسان است و هر فعلی از مصدر و فاعل خاص صادر می شود. بین فاعل و آثاری که از او ناشی می شود سنخیت و مشابهت وجود دارد. فعل انسان خارج از ذات او نیست بلکه از ذات او سرچشمه می گیرد. تنزل خط از ساحت های باطنی انسان و ظهور آن در مجرای جسمانی بدن حاکی از تجلی انسان در خط دارد. خط جلوگاه حضور انسان است. امروزه آثار متفاوتی در ارتباط با پیوند شخصیت انسان با خط نوشته شده است که بر اساس آنها هر خطی حاکی از یک صفت روحی و روانی خاص است؛ با اساس مطالب مذکور اصل این دیدگاه که بین حالات نفسانی و خط ارتباط وجود دارد یک مبنای علمی دارد اما اینکه این علوم تا چه حد توانسته پرده از رابطه بین یک خط خاص و روحیه خاص بردارد، سخن دیگری است. خط خوش همانند شخص مهذب است همان گونه که انسان­ها به صورت جبلی و طبیعی یک سری حالات­ها روحی و روانی دارند که با تهذیب نفس می­توان آنها را صیقل داد، انسان­ها نیز به طور طبیعی دارای خط خاصی هستند که در اثر ممارست می­تواند به یک خط شایسته تبدیل شود.

همان طور که اثر انگشت هر شخص متفاوت است، خط هر شخص نیز که از اثر انگشت او ظاهر می­شود، متفاوت است. بر این اساس هر خطی تجلی خاص هنرمند است که هیچ گاه همان خط با همان صورت تکرار نمی­شود و هنرمند در هر اثر روح تازه می­دمد و اثر جدیدی خلق می­کند. بر این اساس است که فراز و فرودها و نوسانات روحی انسان در وضعیت خط او تاثیر می­گذارد. خط و خوشنویسی مانند هر صورتی که در جهان مادی وجود دارد دارای صورت باطنی است که ظلمت و کدورت آن به نفس خطاط وابسته است. هرچه نفس خطاط از صفا، جلا و صیقل بیشتری برخوردار باشد، ساحت معنوی و ملکوتی خط به عنوان فعل انسانی نورانی­تر است. اگر به سمت ظلمت و کدورت میل پیدا کند اگر چه ممکن است به لحاظ ظاهر صورتی زیبا داشته باشد اما از لحاظ باطنی عاری از حقیقت است؛ لذا خوشنویسان قدیم صفای دل را موثر در صفای خط می­دانستند.

حکیم افلاطون در مورد خط گفته: «الخط هندسه روحانیه ظهرت بآله جسدانیه» یعنی خط اندازه ای روحانی است که به وسیله آلت جسدانی ظاهر شده است. افلاطون خط را اندازه ای روحانی نازل از عرش معانی می­داند که آن خط چون از باطن عرش معانی تنزل یافت به صورت خط ظاهر شده است(حسن زاده، هزار یک نکته، ص548).

همان گونه که هر موجودی احکام ، آثار، اندازه و تقدیر خاصی دارد حروف و کلمات نیز چنین هستند. هر یک از حروف اعم از تکوینی و تدوینی خاصیتی دارند که در دیگری یافت نمی­شود(حسن زاده، هزار یک نکته، ص548). آیت الله حسن زاده که خود نیز روزگاری به خوشنویسی اشتغال داشته، از آقا میرزا سید مهدی قاضی که در خط استادی حاذق بود نقل می­کند که، ایشان معتقد بود که همان گونه که هر یک از موجودات جهان خارج شکل و صورت اندازه خاصی دارند حروف و کلمات نیز شکل، اندازه و صورت خاصی دارند که اگر از آن حد تعریف شود و مثله گردد در تعویذات و جداول وفقی بی اثر خواهد بود؛ لذا ایشان هیچ گاه بی طهارت قلم و لوح را مس نمی­کرد و در کتابت حروف اهتمام بسیار داشت و در حال اعتدال مزاج می­نوشت و در زمان خستگی و عدم اعتدال دست به قلم نمی­برد (حسن زاده، هزار یک نکته، ص545). انسان با طهارت و اعتدال حال بهتر قبول حقایق از خداوند جمیل می­کند(همان) خوشنویسی حاصل اراده خطاط است که در آن صور خیالی کاتب از مرتبه عقلی سپس مثال و به حسی تنزل می­کند و از این جهت شبیه تنزل حقایق عالم در قوس نزول آفرینش است که با اراده حق موجودات از غیب ذات او به مرتبه عقل سپس مثال و بعد به ماده تنزل پیدا می­کند.

خط تفسیر کتبی حقایق عینی است هر چه این تفسیر از عالم اعیان زیباتر باشد، زیبایی اعیان را بیشتر نشان می­دهد. عده­ای از عرفا نظری وحدت وجود را از خلال سمبوسیم مرکب، قلم، نقاط و حروفی که توسط آن خلق می­شود تبیین کرده­اند( نصر، هنر و معماری : هنرهای تجسمی، ص38).«بسیاری از خوش نویسان متوجه این نکته بوده­اند که فرد در نوشتن از دست راست به چپ که شیوه نگارش خط عربی است از حاشیه به سمت مرکز یا قلب که آن هم در طرف چپ پیکر اوست حرکت می­کند و اینکه هنگام تمرکز برای خوشنویسی عناصر متفرق روح خود را نیز در مرکز آنها جمع می­آورد»(همان).

خط مرآت معانی است و هر چقدر زیباتر باشد مراتیت آن کامل تر است. صور ظاهری خوشنویسی را می­توان نمایانگر «هستی­ها» و در عین حال نهاد بی واسطه واقعیات معنوی در ذهن مسلمانان دانست(همان، ص37). خطوط افقی و مواج خوشنویسی که نشانه تکثیر است را می­توان به مثابه پودهای پارچه­ای انگاشت که توسط تارهای نامرئی در دنباله الف های افراشته نگه داشته شده­اند بدین گونه که حرکت افقی خط که جنبه تکوینی آن است گرایش دارد به در هم آمیختگی و پدیداری شکل حروف و کلمات و خط های عمومی پنداری جوهر هستی را استوار نگه می­دارد(بورکهارت، هنر مقدس، ص58-59).

زیبایی و خوشنویسی

انسان وقتی کمتر به امور حسی توجه کند قبله وجود او سمت جانب قدس متوجه می­شود. بارقه غیبی از آن ناحیه مقدس به حس مشترک تنزل پیدا می­کند و به نیکوترین صورت در نهایت حسن و بهاء ظاهر می­شود در این صورت گاه به صورت نوشته­ای که به رشته تحریر در آمده ظاهر می­شود(اشراق، مجموع مصنفات، ج1، ص103). حقایق غیبی نمودهای فراوانی بر سالک دارد که یکی از صورت های آن ترسیم حقایق به صورت و موزون مکتوب است که خوشنویسی موجود در نزد بشر پرتوی از حقیقت زیبا و ملکوتی خط است.

خط زیبا و نیکو روح تازه در کالبد الفاظ و معانی می­دهد. انسان فطرتاً زیبایی را دوست دارد و به سمت آن انجذاب و گرایش درونی دارد. ساحت هنر خوشنویسی ساحت زیبایی، اعتدال و ترکیب موزون حروف و کلمات است. هر چه ساحت تجریدی هنر بیشتر باشد درک آن نیز به لطافت و قریحه ذوقی بیشتر نیاز هست. خوشنویسی هنری است که درک زیبایی های آن لطافت طبع می­طلبد از این رو این هنر در بین اقوام و ملل خشن و طوایف زمخت کم رنگ تر است. اوج هنر خوشنویسی در بین ایرانیان است و همان طوری که بسیاری از علوم و هنرهای اصیل چنین است.

کمال خوشنویسی به جمال قالب، کمال کاتب و حسن محتوا است هر یک از این سه هنر دارای حقیقت باطنی هستند. فرح و انبساطی که در اثر نگارش خط و رویت بصری آن در شخص ایجاد می­شود، سبب ابتهاج روح می­شود. ابتهاج انسان از یک اثر خوشنویسی زیبا پاسخی است به میل اصیل فطری انسان که در قالب یک اثر خطاطی جمیل ظاهر شده است. تقویت این حس در دنیای امروز که در آن زندگی انسان ها به ماشین تبدیل شده است بیش از هر زمان اهمیت و ضرورت دارد. حس ابتهاج ناشی از رویت یک خط زیبا با حس تماشای یک فیلم که گذرا و هیجانی و غیر واقعی است تفاوت بنیادین دارد. این حس یک حس عمیق، ریشه دار و اصیل است که انسان را به آرامش واقعی می­رساند.

در بین خطوط اسلامی نستعلیق زیباترین و استوارترین خط است. نستعلیق عروس و تاج خوشنویسی است و اساس آن نیز بر حرکت دورانی و چرخشی است. در این خط هر یک از کلمات و حروف به نحوی منحنی و دارای قوس هستند تمام اشیاء طبیعت نیز به گونه­ای دورانی و کروی و منحنی­اند. شکل دایره چنانکه گفته­اند افضل اشکال است (اخوان الصفاء، رسائل اخوان الصفاء، ج‏1، ص 119). قوس و دوایر خط نستعلیق بیش از خط ثلث و نسخ است. «متانت، ظرافت، اعتدال در فربهی و نازکی حروف و باز و بستگی و کوتاهی و بلندی، زیبایی شکل حروف و ترکیبات قوس و دوایر چشم نواز، کشیدگی­های معتدل، نظم و ترتیب دلپذیر، قرینه سازی موزون، لطف همنشینی حروف و کلمات در کنار یکدیگر و خلاصه جمع آمدن همه محسنات در خط نستعلیق آنرا مانند شعری دلکش و قطعه­ای موسیقی به اوج زیبایی رسانده و از حد اعلای نشاط برخوردار ساخته است»(اسماعیلی، آموزش نوین خط تحریری، ص11).

حسن خط و حقیقت

هر چیزی برای زیبایی و موزون بودن به میزان نیاز دارد. میزان و معیار شعر علم عروض است که سبب حفظ حدود و قالب شعر می شود. میزان کلام صرف و نحو است و سبب موزون و مطبوع بودن سخن می­شود و همین طور میزان حروف و کلمات آداب خط است و سبب حسن و جمال نوشته می­شود(حسن زاده، هزار و يك كلمه، ص55).

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است:«الخط الحسن یزید الحق وضحا»(نهج الفصاحة ، ص476). (خط زیبا به روشن شدن حق و حقیقت کمک می­کند.) از این روایت معانی طولی متفاوتی برداشت می­شود. یک معنای ساده متبادر به ذهن این است که خط خوش از آنجا که خوانا، روشن و قابل فهم است کمک بیشتری در فهم حق می­کند تا خطی که به واسطه سوء تالیف و ترکیب ناخوانا است. یک تفسیر دیگر از این حدیث این است که حق و حقیقت یک وجود خارجی دارد(وجود عینی) و یک وجود ذهنی، گفتاری و نوشتاری در نزد انسان­ها دارد؛ به عنوان مثال اینکه جهان دارای خدا است یک واقعیت عینی در عالم است حکایت انسان از این واقعیت گاه گفتاری است و گاه نوشتاری و گاه ذهنی است. وقتی واقعیتی برای انسان پیدا می­شود در قالب این سه نحوه ظهور می کند. هر یک از این سه نحوه ظهور حقایق را با توجه به سطح و نحوه وجودی خود منعکس می­کنند. اگر این مظاهر ذهنی، گفتاری و نوشتاری از قوت، لطافت و کمال بیشتری برخوردار باشند همانند آینه ای است که حقایق را بهتر منعکس می­کند. شخصی که دارای ذهن تیز و نکته بین است حقایق را بهتر از شخص ساده منعکس می­کند، همان طور که شخص فصیح و بلیغ نظیر شاعران و حقایق را بهتر از شخص عامی منتقل می­کند و همین طور نیز شخصی که خط نیکو و جمیل دارد این خط مثابه آینه­ای است که صور مراتیه را به نیکوتر منعکس می­کند.

خوشنویسی و صنعت مدرن

امروزه با پیدایش صنایع و تکنولوژی­های مدرن هنر خوشنویسی در بستر جدیدی قرار گرفته به طوری که از طریق برنامه های نرم افزاری می­توان همه انواع خطوط را بدون نیاز به فعالیت دستی هنرمند انجام داد. اما آیا این ابزارها می تواند جایگزین مناسبی برای این فن شریف باشد؟ وجود این نوع صنایع و تکنولوژی­ها هیچ گاه نمی­تواند جایگزین فعالیت دستی هنرمند شود. خطی که محصول صنایع چاپ است، بی روح ، مرده و فاقد زیبایی های هنری است؛ اما اثر هنری خطاط پویا، زنده و زیبا است. برای اینکه اهمیت اثر مستقیم دست خطاط پی ببریم جریانی از آیت الله علامه حسن زاده نقل می­کنیم. راویان و قائلان این جریان همه عرفا ربانی و علمای صمدانی جهان اسلام اند. از این رو بسیار آموزنده است و سبب قوت قلب جامعه خوشنویسان می­شود و شاهد بزرگی است برای اینکه بدانیم هیچ گاه صنعت چاپ جای هنر خوشنویسی با دست و قلم نی را پر نمی­کند. علامه حسن زاده می­فرمایند: علامه طباطبائی به من ­فرمودند: آیات قرآن را جهت شفا با قلم نی بنویس سپس علامه طباطبائی می فرمایند این دستور را از آیت الله قاضی گرفته­ام. علامه طباطبائی نقل می­کنند که من تعویذات را با قلم آهنی می­نوشتم و تاثیری حاصل نمی­شد با آیت الله قاضی در میان نهادم جواب داد که عدم تاثیر از قلم آهنی است. مبنای آهن بر جنگ و جدال است بعد از آن با «نی» نوشتم و از آن فایده های زیادی عایدم شد(همان، ص541).«نی» در ادبیات عرفانی دارای رمز و راز و یادآور عالم باطن است و این هیچ گاه جای ابزار و آلات مدرن در خوشنویسی که خالی از رمز و راز است، قابل مقایسه نیست. از این رو علامه حسن زاده معتقد است: خودنویس و خودکار و اقلام آهنی سبب تضعیف آیین راستین خط و خوشنویسی شده است(همان، ص549) .

نتیجه گیری

هنر خوشنویسی محصول پیوند هنر با قرآن است. این هنر در بین سایر هنرهای بصری و اسلامی اصیل­تر و شریف­تر است. پیوند خط با حروف و کلمات، بعد زیبایی شناسی انسان سبب تجلی بهتر حروف و کلمات می شود. این هنر از سوی بزرگان و حکما به اوج خود رسید و در دوره مدرن با پیدایش و رواج صنایع تکنولوژیکی کم رنگ شده است، اما حقیقت این است که هیچ گاه صنایع مدرن جای هنر شریف خوشنویسی که با قلم نی نوشته می­شود را نمی­گیرد فهم مبانی علمی و معنوی این مسئله هنرمند را به یک خود آگاهی و عزتمندی درونی می­رساند.

منابع

  1. اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ج1 ،چ1،1412
  2. اسماعیلی، مهدی، آموزش نوین خط تحریری، تهران: فرهنگسرای میر دشتی، 1392
  3. امیر خانی، غلامحسین، مصاحبه با روزنامه همشهری، تهران،19/4/1372
  4. بورکهارت ، تيتوس، هنر مقدس، ترجمه جلال ستاری، تهران: سروش، 1369
  5. بوركهارت، تيتوس، روح هنراسلامي، ترجمه سيدحسن نصر، دوره5، شماره 55 ، 1346
  6. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاينده، اصفهان: خاتم الانبياء، 1385
  7. موسوی، سید علی، احوال و آثار صائن الدین ترکه اصفهانی، ج1، تهران، 1357
  8. حسن زاده آملى، حسن ، هزار و يك كلمه ، چ3، قم‏: بوستان كتاب‏ ، 1381
  9. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تصحيح و مقدمه هانرى كربن و سيد حسين نصر و نجفقلى حبيبى، چ2، تهران‏: موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏ ، 1375 ه ش‏
  10. شیمل، آن ماری، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه دکتر اسدالله آزاد آستان، تهران: قدس رضوی ، 1374
  11. گاور، البرتین، تاریخ خط، مترجم عباس مقبل و کورش صفوی، تهران: نشر مرکز، ج1، 1367
  12. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج3، چ6، قم: دارالحدیث،1377
  13. نصر، حسن، هنر و معماری : هنرهای تجسمی، پیام روحانی خوشنویسی دز اسلام ، شماره 19، 1381
  14. حسيني نجومي، مرتضي، عرفان هنري انسان ، تهران : دانشكده صداو سيماي جمهوري اسلامي ايران، 1366
  15. آمدی، عبدالواحد، شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران: دانشگاه تهران، 1373
  16. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج110، تهران: اسلامیه تهران، بی تا
  17. السيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، بی جا، بی تا
  18. مظلومی، رجبعلی، روزانه اي به باغ بهشت، تهران: جهاد دانشگاهی (دانشگاه هنرهای اسلامی)، 1366

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا