تاثیر مزاج بر معرفت
بخشی از مقاله«نقش عوامل غیر معرفتی موثر در شکل گیری معرفت»، احمد شه گلی، احسان کردی،مجله ذهن، شماره 85، ص 167-170
هر یک از انسانها دارای مزاج، سرشت و طبیعتی هستند که بر اساس آن اموری مانند: خلقیات، روحیات و رفتارهای آنها متفاوت است. در طب و طبیعیات قدیم این بحث در قالب مسئله مزاج مطرح می شده است. از ترکیب، تضاد و تفاعل عناصر اربعه مزاج به وجود میآید. مزاج کیفیت متوسط حاصل از کسر و انکسار عناصر باهمدیگر است.(ابن سینا، قانون، ج1، ص19) دانشمندان اسلامی همواره از تاثیر مزاج بر اخلاق و رفتار سخن می گویند.(ابن ابی حدید، شرح نهج البلاغه، ج6 ؛ ص 210، ملاصدرا،اسرار الآيات، ص123)
استاد مطهری مزاج را یک بحث مربوط به طبیعیات قدیم می داند که مبانی آن امروزه مخدوش مانده است هر انسانی دارای یک مزاج است.)مطهری، مجموعه آثار، ج11، ص:189(بحث طبیعت در آثار استاد مطهری بسیار مطرح شده است. وی در کتاب نظام حقوقی زن در اسلام ، مکررا سخن از طبیعت زن و مرد دارد. بر اساس بحث وی در این کتاب طبیعت زن دارای گرایشاتی است که با طبیعت مرد متفاوت است لذا ایشان بر اساس این موضوع شبهات مربوط به آن را پاسخ می دهند. بر اساس بیان استاد مطهری طبايع اشخاص ذاتاً مختلف است. برخی ذاتاً بلند طبعاند، برخی ذاتا طبع پستی دارند.(مطهرى، يادداشتهاى، ج13، ص311)اختلاف طبایع و امزجه در خلقیات و طرز تفکر انسان تاثیر گذار است. طبیعتی که همواره مردد و شکاک است در مواجهه با نظرات و اندیشه های علمی متفاوت با شخص قاطع و باصلابت در رای است.
ابن خلدون به تاثیر مزاج(اعم از مزاج محیط و مزاج فرد) بر جنبه های مختلف انسانی (مانند اخلاق، معرفت و…) توجه خاصی دارد. از دید وی در بین اقالیم، اقلیم چهارم به اعتدال نزدیکتر است و این اعتدال محیط بر اعتدال مزاج فرد نیز تاثیر گذار است. «به همین سبب دانشها و هنرها و ساختمانها و پوشیدنی ها و خوردنی ها و میوه ها و بلکه جانوران و همه چیزهایی که در این اقلیم های سه گانه مرکزی پدید آمده اند به اعتدال اختصاص یافته اند و افراد بشری که ساکنان این اقلیم ها را تشکیل می دهند از حیث جسم و رنگ و اخلاق و دیانت مستقیم تر و راست ترند». (ابن خلدون، مقدمه ، ج1، ص150) از دید وی مردمان مناطق معتدل مرکزی چون مزاج آنها در حد اعتدال است دانش، هنر، مسکن، کشورداری، شرایع و… در میان آنها به وفور یافت می شود(همان، ص154) همچنین کسانی که در اقلیم های گرم زندگی می کنند گرما بر مزاج آنها غلبه می کند و روح آنها سرشار از حرارت می شود و این انبساط سبب شادی، سبکسری و سبکی در بین آنها می شود(همان، ص158) اگر چه ابن خلدون در آثار خود بیشتر به تاثیر مزاج بر اخلاق بشر پرداخته است ولی می توان از دیدگاه او این نتیجه را گرفت که مزاج انسانی بر همه شئون انسان(اعم از اخلاق، تفکر، رفتار و…) تاثیر میگذارد.