معارف و دین شناسییادداشت های علمی

تاملی در روش مواجهه با یک معضل اجتماعی (مسئله اشتغال زنان)

نوشته: احمد شه گلی- سال 1393

اشاره

اشتغال زنان یکی از موضوعات مهم و مبتلا به و از جمله دغدغه های جامعه دینی است. جای تردیدی وجود ندارد که اشتغال زنان آسیب های زیادی را در جامعه به وجود آورده است: سرد شدن کانون روابط خانواده، پیدایش مهد کودک، کاهش محبت به بچه ها، تضعیف نقش مادری و خانه داری زن، تشدید ناهنجاری های اخلاقی، مشکلات عصبی زنان خصوصاً در مشاغل صنعتی، بیکاری بسیاری از مردان که مسئولیت نفقه خانواده بر عهده آنها است. هر کدام از این مسائل طیف وسیعی از مشکلات دیگر را به صورت زنجیره وار به وجود می آورد که در این جا در صدد بیان آنها نیستیم.

غالباً اشتغال زنان از دیدگاه فقهی بررسی می گردد سپس این تلقی به عنوان دیدگاه نهایی دین وانمود می شود؛ اما در این پژوهش سوال این است آیا در مواجهه با مسئله اشتغال زنان صرف رویکرد فقهی کفایت می­کند؟ رویکرد فقهی متکفل چه ساحتی است و آیا تنها از این منظر (صرف نظر از رویکرد اخلاقی) می توان با موضوع اشتغال زنان مواجه شد؟

طرح دیدگاه پیشنهادی

در مسئله اشتغال زنان چند نکته را باید از همدیگر تفکیک کرد:

  1. اشتغال زن در معنای مدرن آن، یک موضوع کاملا جدید است که مطابق آن زن به یک سیستم اداری یا غیراداری در محیطی بیرون از منزل، در ساعاتی نسبتا زیاد سرسپرده می شود و شخص در این ساعات اراده ، فکر و فعالیت او تابع قوانین آن مجموعه است. این نوع اشتغال سه خصوصیت اصلی دارد: 1) استمرار زمانی شغل، یعنی چنین نیست که فعالیت زن محدود به یک هفته یا یک ماه یا بیشتر باشد بلکه از نظر زمانی عمر مفید و ایام نشاط زندگی مصروف آن شغل است؛ 2) سلب هویت زنانگی زن: غالب مشاغل عملکرد و بازدهی کارمند را می خواهند و جنسیت در شغل تاثیری ندارد و از آن جا که قوانین یک مجموعه اداری اولاً تا حدود نسبتاً زیادی بین زن و مرد یکسان است؛ ثانیا اجازه بروز هویت زنانگی زن را نمی دهند به عنوان مثال: زنان شاغلی که دارای چند فرزند کوچک هستند، شغل او مانع ایفای کامل نقش مادری و نیز همسری او می شود؛ 3) خصوصیت دیگر مشاغل مدرن “فراگیری” آن است یعنی بحث در این نیست که تعداد محدودی زن در فعالیت هایی خاص نظیر: پرستاری و مامایی و … اشتغال داشته باشند بلکه بحث در این است زنان تقریباً در تمامی مشاغل، دوشادوش مرد، بلکه برخی جمعیتی بیشتر از مردان به فعالیت می پردازند. سخن درباره این نوع اشتغال است. والا صرف اشتغال زن در یک محیط داخل منزل یا در ساعاتی محدود و یا در یک شرایط اضطراری(نظیر: فقر و…) یا در یک شغل خاص( مانند: مامایی) که حضور زن الزامی است، از محل بحث بیرون است و معضل اشتغال زنان که در جامعه ما امروزه بحران ساز شده، مربوط به این امور نیست.

مشاغل امروزی با مشاغل سنتی تفاوت بنیادین دارند اگر چه لفظ و عنوان یکی باشد. در مسئله اشتغال زنان به قید امروزی بودن آن دقت شود زیرا گاه ما مفاهیم را موضوع محمولات مختلف قرار می دهیم در حالیکه تصور مشخصی از موضوع وجود ندارد. زنان از قدیم الایام سهم مهمی در تولیدات جامعه داشته اند و بیش از آن که مصرف کننده باشند نقش عظیمی در تولید نیازهای اساسی جامعه داشته اند. مشاغلی نظیر ریسندگی، بافندگی، تولید لبنیات، خیاطی و کلیه امور مربوط به منزل که امروزه عمده آنها خارج از منزل یا با وسایل تکنولوژیکی به راحت ترین شکل انجام می شود، از فعالیت های زنان به شمار می رفت. بنابراین نباید هر گونه فعالیت زن، که پیشینه ای دیرینه دارد، به معنی اشتغال زن در معنای امروزی آن مصادره کرد.

در دوران مدرنیته شاهد تنزل مصداقی مفاهیم هستیم. بدین معنا که برخی از مفاهیم که اصالتاً مقدس و مکتبی اند، در این دوره به مصادیق ناقص و ناچیز و گاه به ضد خود تبدیل شدند. به عنوان مثال در اسلام فضائل عظیمی برای تحصیل علم ذکر شده اما آیا می­توان ادعا کرد علم آموزی در دنیای مدرن که به صورتی کاملا کمی، تکنیکی، حساب گرانه و در مواردی به عنوان یک کالای خرید و فروش معامله می شود همان علم در حقیقت دین است که فضائل و برکات فراوانی بر آن مترتب است. مسئله اشتغال زنان نیز چنین وضعیتی پیدا کرده است. اصل وجود شغل امری مطلوب و نیکو است. زنان در قدیم تولید کنندگان نیازهای اساسی جامعه بوده اند با مراجعه به تاریخ و اندکی تامل در دشواری های زندگی قدیم و میزان فعالیت هایی که متوجه یک زن سنتی بود، نقش عظیم زنان در تولید نیازهای اساسی جامعه، روشن می شود. اما وقتی ما در دنیای جدید سخن از اشتغال زن می کنیم این مفاهیم به همان کارکرد سنتی خود باقی نمانده و جوهر و عرض این مفهوم تغییر کرده است این مفهوم دیگر آن نیست. اشتغال زن در معنای امروزی آن مختصات خاصی پیدا کرده که در گذشته به این صورت سابقه نداشته است. این نوع اشتغال بحران های بسیار زیادی برای جامعه ایجاد کرده است که طرفداران آن نیز نمی توانند آن را انکار کنند در حالیکه همین اشتغال در زمان سابق بحران های زیادی را از جامعه رفع می کرد و اگر نبود فعالیت زنان در قدیم، قوام جامعه از هم می پاشید.

  1. با توجه به مولفه هایی که در بند یک برای اشتغال زنان ذکر شد می توان گفت اشتغال زنان غیر از حرکت های انقلابی و جهادی است که زنان در صدر اسلام و نیز در انقلاب اسلامی دوشادوش مردان در حاشیه جهاد انجام می دادند. در مواردی مشاهده می شود کسانی که دلایل جواز اشتغال زنان را ذکر می کنند مثال به فعالیت زنان مومنی می زنند که تاریخ اسلام را متحول کرده اند. این گونه شاهد آوردن نیز خلط و خبط مسئله است بین اشتغال زنان در جامعه امروز، حرکت زنان تاریخ ساز جهان اسلامی تفاوت بسیار اساسی وجود دارد که بر ناظر آگاه پوشیده نیست.
  2. اگرچه اسلام استقلال اقتصادی به زنان داده است اما لازمه این سخن اشتغال زن به معنی امروزی آن نیست. نباید استقلال اقتصادی اسلام به زنان را به اشتغال زنان در بیرون از منزل به صورت مستمر و مداوم مصادره کرد. اشتغال زن قطعاً در سرد شدن کانون خانواده و تربیت سوء فرزندان تاثیر دارد و این چیزی نیست که قابل انکار باشد. امروزه شواهد فراوانی بر آن ادعا اقامه شده، صرف نظر از این شواهد عقل نیز غیر از این حکمی نمی کند.

اکنون با توجه به این نکات اصل بحث را چنین طرح می کنیم:

دربحث اشتغال زنان سوال اصلی که در جامعه اسلامی مطرح می­شود این است که آیا اساساً از دیدگاه فقه اسلامی اشتغال زنان جائز است یا خیر؟ این سوال اگر به همین صورت صرف نظر از قیود دیگر از دیدگاه فقه بحث شود پاسخ آن بر اساس نظرات رایج این است که اشتغال زن مادامیکه شئونات اسلامی(نظیر: حجاب، عفت و …) حفظ شود و رضایت همسر نیز همراه باشد مانع ندارد. زنان مومن و مسلمانی نیز که بیرون از منزل دوشادوش مردان به فعالیت می پردازند بر اساس همین رویکرد فقهی به کار می پردازند. اما سوال این است آیا در مواجهه با مسئله اشتغال زنان صرف رویکرد فقهی کفایت می­کند؟ در مسئله اشتغال زنان علاوه بر بیان جنبه فقهی مسئله که البته ضرورت تام دارد لازم است که به این حد اکتفا نکنیم و جنبه­ای دیگر دین نیز باید جستجو کرد که آیا از دیدگاه اخلاقی اشتغال زنان ممدوح است یا مذموم؟

در نگرش رایج موضوع اشتغال زنان از دیدگاه «فقهی» بررسی می شود طبیعتا پاسخ مسئله نیز تابع نگرش فقهی است. البته چنین نگرشی لازم است اما کافی نیست. برای توضیح بیشتر این دیدگاه نکاتی را ذکر می­کنیم سپس اشتغال زنان را با این مبنا بیان می­کنیم.

دین در دو حوزه نظر و عمل دارای ابعاد مختلف است. در یک تقسیم بندی دین دارای سه حوزه است: حوزه فقهی، حوزه اخلاقی، حوزه معارف و عقاید. فقه از افعال مکلفین بحث می­کند و به صورت ظاهری عمل می­پردازد. موضوع علم اخلاق نفس آدمی از جهت اتصاف به رذائل و فضائل است(جامع السعادات، نراقی، ج1، ص60). حوزه سوم دین مربوط به عقاید است که از اصول اعتقادات بحث می­کند. هر یک از این ساحت ها رابطه طولی و تشکیکی با یکدیگر دارند. یعنی معارف و عقاید از حیث رتبه ای بر اخلاق مقدم است و اخلاق نیز بر فقه تقدم دارد. بر این اساس اندیشمندان اسلامی سابقاً معارف اعتقادی را فقه اکبر و فقه مصطلح را فقه اصغر می­دانستند؛ اما هیچ یک از این مراتب به لحاظ واقعیت خارجی و عالم ثبوت از یکدیگر جدائی ندارند. یعنی از دیدگاه دینی کسی نمی تواند ادعا کند که من فقط دستورات اخلاقی را رعایت می­کنم ولی مناسک فقهی را انجام نمی دهم و برعکس آن نیز صحیح است. هم فقه به اخلاق نیاز دارد و هم اخلاق به فقه محتاج است نه مراتب عالی ما را از مراتب پایین بی نیاز می کند و نه مراتب پایین کفایت از مراتب بالا می کند.

فقه در عین حالی که ارتباط وثیقی با اخلاق دارد بطوریکه عده ای به عینیت این دو حکم کرده اند (فقه اخلاق، صدر، ص14)، اما از جهت موضوع، قلمرو، هدف، ضمانت اجرایی و مبادی با اخلاق تفاوت دارد(بررسی نقش اخلاق در فقه، موسوی بجنوردی، ص157). موضوع اخلاق رذائل و فضائل است؛ اما موضوع فقه اخلاق(اعمال) مکلفین است. محمول در اخلاق حَسَن و قبیح است، محمول در فقه یکی از احکام پنج گانه واجب، حرام، مکروه، مستحب، مباح است(رابطه اخلاق با علم فقه، سبحانی، ص8). از دیدگاه فقه کسی که آداب نماز را (ادای مخارج حروف، قرائت، رکوع و…)، درست به جای آورد نمازش صحیح است زیرا حضور قلب، شرط صحت نماز نیست بلکه شرط کمال آن است و اگر فقه متعرض آن شود از فن خود خارج شده است(المحجه البیضاء، فیض، ج1، 56).

مراتب دین به موازات مراتب وجودی انسان است. همان گونه که انسان دارای مراتب مادی، برزخی و عقلی است. دین نیز دارای سه حوزه­ی فقهی، اخلاقی و عقلی است. دین به تناسب هر یک از مراتب انسان احکامی وضع کرده است که هر مرتبه حکم خاصی دارد. همان گونه که مراتب عالی انسان حاکم بر مراتب مادون است، ساحت های عالی دین نیز حاکم بر مراتب نازل بر دین است. همان طوری که مادامیکه در نشئه دنیا هستیم داشتن روح به تنهایی ما را از بدن بی نیاز نمی کند و این دو به یکدیگر نیاز دارند در مناسک شرعی نیز تا زمانیکه در دار دنیا هستیم به آداب شرعی که مربوط به فقه است، نیازمندیم.

این تفکیک از مراتب دین شواهد بسیاری در آیات و روایات دارد. در سوره زمر آیه 55 می فرماید: «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُم»‏( از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد.

مطابق صریه آیه، خداوند تکالیف متعددی را برای بندگان بیان کرده است که برخی متوسط و برخی حسن و برخی احسن است و از ما می خواهد از عالی ترین و بهترین این دستورات پیروی کنیم و تا به تعبیر قرآن به مرتبه “احسن عملاً” برسیم. (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)(هود/7) هم قصاص به عنوان یک حکم فقهی از ناحیه خداست و هم عفو. اما عفو احسن است و قصاص حسن . هر دو حکم الهی­اند اما یکی افضل و دیگری مفضول یکی اشرف و دیگری شریف است.[1]

بر این اساس از حلیت فقهی یک مسئله نمی­توان احسن بودن آن فعل را نتیجه گرفت. فقه کمترین انتظار شارع از مکلف را بیان می کند دین از ما می­خواهد که بهترین عمل را انجام دهیم. فقه کف کار را به ما نشان می­دهد این مانند این است که بگوییم هر کس نمره 10 بیگیرد قبول است اما می دانیم که نمره 10 نمره قبولی است اما مطلوب نیست. این دقیقاً مثل این است که از طاهر بودن آب از دیدگاه فقه؛ بهداشتی بودن آن نتیجه بگیریم در حالیکه ممکن است آبی از دیدگاه فقه طاهر باشد اما بهداشتی و آب شرب نباشد. از دیدگاه فقه کسی که در نمازش هیچ گونه حضور قلبی نداشته باشد نمازش صحیح است یا اگر کسی تمام وقت خود را به امور بیهوده و بطالت بگذراند از دیدگاه فقه فعل حرامی مرتکب نشده اگر چه از دیدگاه اخلاق مذموم است.

رویکرد فقهی به مسائل دینی بر سایر رویکردها غلبه پیدا کرده است. غلبه این رویکرد نگرش اخلاقی که مرتبه ای بالاتر است تحت شعاع قرار داده است. تورم فقه در بین علوم دینی سبب تضعیف نگرش اخلاقی به دین شده است و این امر آسیب های جدی معرفتی و اجتماعی به دنبال داشته است.

در مسئله اشتغال زنان مشکل از اینجا ناشی می شود که ما صرفاً تلقی فقهی از این مسئله شده و به حداقلیات در این موضوع اکتفا شده است. از دیدگاه فقهی اگر اموری نظیر: حجاب و رضایت شوهر و اموری از این قبیل رعایت شود زن می تواند همپای مرد در قریب به اتفاق مشاغل موجود حضور پیدا کند: رانندگی، خلبانی، امور نظامی، افسری و… اما سوال این است آیا مسئله اشتغال زنان صرفاً بعد فقهی دارد که ما فقط به این جنبه اکتفا می­کنیم. این مسئله ابعاد گسترده ای دارد که دین از ما می خواهد که عمل را به بهترین شکل و شکل بهتر انجام می دهیم وقتی مسئله اشتغال زنان را از دیدگاه فقه بررسی می کنیم این مسئله به صورت دیگری برای ما مطرح می شود.

مسئله اشتغال زنان را باید از جنبه عاطفی، روانی و آسیب های اجتماعی آن مورد بحث قرار داد. ما باید این موضوع را از دیدگاه روانی و اجتماعی دین اسلام بحث کنیم. در این صورت مسئله به گونه ای دیگر طرح می شود و پاسخ های دیگری نیز دریافت می شود.

آیا اخلاق دینی به یک مادر که کانون عواطف است اجازه می­دهد فرزند خود را به مهد کودک که وضعیت نامناسبی دارد بسپارد و مهر مادری را از او دریغ بدارد؟ [2] آیا اخلاق اسلامی اجازه می­دهد ما زندگی تجملی داشته باشیم و برای تامین هزینه هنگفت این زندگی مرفه ناچار باشیم زنان را به عرصه مشاغلی بکشانیم که بسیاری از آنها با ساختار خشک و رسمی که دارند روحیه لطیف زن را لگدمال می کنند؟ آیا وقت آن نرسیده است که اندکی در واقعیات ملموس تامل کنیم آثار زیان بار این پدیده را بررسی کنیم و آنگاه رجوع کنیم به آموزه های دینی و ببینیم که کدام آموزه دینی به زنان سفارش و تشویق می کند که به بیرون از منزل تا ساعت های متوالی و بدور از کانون خانواده و با سپردن فرزند به مهد کودک به مشاغل اداری و صنعتی بپردازند؟ ما به اسم مجال دادن به حقوق زنان، تشابه حقوق و از این قبیل عناوین که ارمغان غرب است، زنان را اسیر کارخانجات، صنایع و محیط های خشک اداری کرده ایم و برای اینکه رنگ و لعاب مذهبی به کارهایمان بدهیم یک سری شواهد دینی با پیش فرض های فیمینیستی از متون دینی استنباط می کنیم. سفارش سردمداران رادیکال فیمینیسم به کشاندن زنان به بیرون از منزل ما را به این حرکت بدبین تر می کند. زنانی که درگیر یک شغل رسمی هستند به طور واقعی نمی توانند محبت سرشار و عمیق خود را به فرزند و شوهر تقدیم بدارند و از این راه کانون صمیمی خانواده را با محبت آتشین خود گرم نگه دارند.

برای بررسی معضل اشتغال زنان به معنی امروزی آن، فقط کافی است در جامعه تامل کنیم تا بدانیم زندگی به سبک غربی چه برکاتی برای جهانیان و خصوصاً مسلمین به بار آورده است. پیدایش مهد کودک معلول مستقیم اشتغال زنان است . برای بحران هایی که از مهد کودک برای فرزند پیدا می شود کافی است به منابع غربی رجوع کنیم و از زبان خود آنها که مروجان این نحوه از سبک زندگی هستند، بشنویم که چه آسیب هایی را به بار آورده است. خوشبختانه ترین حالت در این مسئله این است که بدانیم کودکی که از مهر مادری کمتری برخودار است و مادرش در همان اویل کودکی او را به مهد کودک با آن شرایط خاص که مشکلاتش بر کسی پوشیده نیست، واگذار می کند استعداد بیشتری برای گرایش به ناهنجاری ها دارد. اما مهد کودک انسان را در حد استعداد و زمینه سازی نگه نمی دارد بلکه خود بالفعل کننده بسیاری از امور نامطلوبی است که بر کسی پوشیده نیست.

مساله بیکاری مردان بی ارتباط با اشتغال زنان نیست در جامعه ای که زنان دوشادوش مردان و در مواردی با جمعیتی بیش از مردان به کار می پردازند چه انتظار می رود که معضل بیکاری مردان که مسولیت مخارج زندگی برعهده آنهاست، حل شود؟ آثاری که برای بیکاری یک مرد که مخارج زندگی به دوش اوست در جامعه به وجود می آید چیست؟؟ آیا تاثیر بیکاری مردان در بالا رفتن سن ازدواج و در نتیجه آن شیوع بحران های اخلاقی و عاطفی در جامعه را کسی می تواند منکر شود؟ تاثیر بیکاری مردان در افزایش بزهکاری و ناهنجاری های جامعه امروزه بر کسی پوشیده نیست. اما جالب این است که ما زنان مسلمان را به اسم دین ، تکلیف شرعی و … به عرصه این کارها می کشانیم و در آخر قصد قربت نیز می کنیم. غافل از اینکه اصل این کار بحران هایی عظیمی را برای جامعه به وجود آورده است. آیا وقت آن نرسیده ما به دور از تبلیغات غوغا سالارانه غربیان درباره این قیبل موضوعات تفکر بنیادی کنیم؟!

نتیجه بحث

ما در مواجهه دینی با مسئله اشتغال زنان دچار نوعی تحویل گرایی شده ایم و با اکتفا کردن به رویکرد فقهی آن را تلقی نهایی از دین دانسته ایم. دین ابعاد گسترده و مراتب تشکیکی است. برای فهم دیدگاه دین در یک مسئله ای باید آن مسئله را بر مراتب بالاتر دین نیز عرضه کرد تا از این رهگذر پاسخ نهایی دین دریافت شود. رویکرد فقهی به اشتغال زنان لازم است اما کافی نیست و ما باید برای تلقی بالاتر به رویکرد اخلاقی دین رو بیارویم رویکرد فقهی به مسئله اشتغال زنان سبب شده تا به حداقلیات در این موضوع اکتفا کنیم. باید علاوه بر رویکرد فقهی بحث را به این صورت مطرح کنیم که آیا اشتغال زن به معنای امروزی آن با اخلاقی که اسلام برای یک زن ترسیم کرده سازگار است یا ناسازگار؟ در این صورت اگر نگوییم اخلاقاً چنین چیزی با حقیقت زن ناسازگار است مطلوبیت و ممدوح بودن آن نیز نمی توان حکم کرد.

منابع

جامع السعادات، نراقي، ملامهدي ، قم: دارالتفسير،1417ق

فقه الخلاق، صدر، سیدمحمد، بی جا: انوارالهدی، 1380

المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ملا محسن، مصحح: علی اکبر غفاری، قم: انتشارات اسلامی،بی تا

رابطه اخلاق با علم فقه، سبحانی، جعفر، مجله درسهایی از مکتب اسلام، ش6، 1391

[1] . آیات زیر نیز مفاد آن مشابه معنای مذکور است: وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ(نحل /125) ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ (مومنون/ 96) لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُون‏ (عنکبوت/ 7)

[2] . به تعبیر آیت الله جوادی در درس تفسیر اگر در جامعه ایی مهد کودک پیدا شد فردا همان کودک نیز پدر و مادر خود را به خانه سالمندان می برد.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. در مساله اشتغال زنان مقایسه شرایط دنیای مدرن با صدر اسلام از جهاتی اشتباه و گمراه کننده است و باید حتما باید بین مشاغلی زنانه و نیمه زنانه با مشاغل مردانه تفکیک قائل شد و نیازها و فرهنگ و سبک زندگی جامعه مدرن را در نظر گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا